۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

شرم بر ولایت فقیهی که نخست وزیر نظام و همسرش را با او باش تهدید می کند


داستان از برهم زدن سخنرانی های دکتر سروش، لگد زدن به عبدالله نوری و مهاجرانی آغاز شد تا رسید به ترور حجاریان و ... این ها جیره بگیران ولایت فقیه بودند که چون ولایت فقیه شهامت و مردانگی رو در رویی مستقیم (فکری، منطقی و قانونی) با آنها را نداشت از آن ها به عنوان بازوی وحشی و اوباش نظام برای مبارزه با مخالفانش استفاده کرد و می کند. همان ها که این چند ماه مردم بیگناه و زنان را با باتوم و سنگ و زنجیر و گاز اشک آور و مشت و لگد به پیروی از ولایت فقیه و دین اسلام دعوت می کنند.
آن زمان می گفتند این ها نیروهای سرخودند (که نبودند و فرمانبر بیت بودند) اما امروز که داستان لباس وحشی ها و فرمانبری اشان از ولی امر مسلمین جهان! بر همگان آشکار شده نهایت زبونی و خواری است که یک نظام با یک ولی مطلقه ی فقیه برای آزار و اذیت نخست وزیر پیشین و رییس جمهور قانونی و منتخب مردم ایران از اوباش موتور سوار مواجب بگیر استفاده کند. و یا بانوی اول ایران همسر رییس جمهور موسوی را با کمک همین مواجب بگیران مورد آزار قرار دهد. هیچ ننگ و شرمی برای مدعیان اسلام بالاتر از این نیست که از دینشان با اوباشان و چماق بدستان دفاع کنند..

اکنون تمام دنیا اقتدار نظام جمهوری اسلامی را می بیند که ولی مطلقه ی فقیه آن چند اوباش را برای کنترل یک رییس جمهور قانونی به خیابان ها گسیل می دارد و یا اوباش دیگری را برای محاصره و تهدید شیخ بی باک و بزرگ ایران کروبی به قم می فرستد. این هم نشان ضعف و زبونی کودتاچیان و هم بازگو کننده ی پشتوانه ی اخلاقی-اجتماعی کودتاچیان است.

با تشکر از مهدی (د) عضو سا زمان همبستگی ملی جو انان ایران(انگلستان)

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

دیگر هرگز به پای صندوقهای انتخاباتی آنان نرویم .



دیگر هرگز به پای صندوقهای انتخاباتی آنان نرویم . انتخابات مجلس تا مادامی که فرمایشی "استصوابی " است مردم ایران سر نوشت خود را رقم نخواهند زد.

29 سال است که رژیم فاشیستی اسلامی با حیله و ریا و یا با ابزار رعب ، خفقان ، شکنجه و دیگر ترفندهای مستبدین اسلامی بر اریکه قدرت لم داده است . هر چند سالی یک بار برای 290 کرسی نمایندگان بسیاری از عوامل رژیم که دست در فساد و دزدی ،شکنجه و قتل دارند به وسیله مشتی آخوند برای پیش برد مقاصد ضدملی و ضد میهنی ایرانیان دستچین و رهسپار مجلس فرمایشی اسلامی می نمایند. افرادی که در لیست صلاحیت شورای نگهبان قرار میگیرند هیچ رابطه ای مستقیم با مردم ایران بجز با امت حزب اله و دیگر وابستگان رژیم ندارند. 95 در صد مردم ایران از قواعد انتخاب کردن و انتخاب شدن آزادانه بدون دیکته عوامل رژیم به کنار گذاشته شده اند.اکثریت مردم ایران هیچ سهمی در انتخاب و روند مناسبات سیاسی و اقتصادی کشور خود ندارند . دزدان و دغل بازان اسلامی که جز خیانت و فروش مصالح و منافع ایران در 29 سال گذشته به قدرت های استعماری کارنامه ای از خود باقی نگذاشته اند با زور سرنیزه ،ارعاب به راه خود برای ادامه حیات حکومتی دزد و جانی ادامه میدهند.جنایتکارن حکومتی بر ثروت های مردم و کشور به ویژه نفت و گاز ایران چشم دوخته تا آنجائیکه میتوانند با کمک نیروهای تروریستی اسلامی و حامیان بین المللی آنها ایران را غارت و فقر و بیکاری را بر مردم ایران ارزانی می دارند.حکومت تروریستی اسلامی برای تکیه زدن بر قدرت تنها از حمایت گروه های تروریستی برخوردار نیست بلکه کشور های روسیه و چین برای توسعه سیاست های استعماری خود از قدراه بندان حکومتی در ایران برای حفظ منافع خود در نهاد های بین المللی به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل حمایت بی دریق میکنند در عوض حکومت اسلامی به پاس حمایت این قدرت ها اقتصاد ایران و منابع طبیعی آن را قربانی خواسته های اقتصادی آنها می کند. در چنین شرایطی که دو ابرقدرت میکوشند با وسیله قرار دادن یک حکومت قرون وسطائی چنگال بر منابع ایران و منطقه خاورمیانه بی اندازند ، چطور میتوان انتصار داشت که در ایران روندی طی شود که حکومت جنایتکاران اسلامی از خواست مردم ایران تبعیت کرده و فضائی ایجاد کنند که حق مردم در سرنوشتشان محفوظ مانده و خود آزاد بتوانند نظام سیاسی و شکل حکومتی آن را انتخاب کنند. تا زمانی که قدرت های استعماری چین و روسیه از حکومت اسلامی حمایت به عمل می آورد و بدون قید و شرط از جنایتکاران حکومتی به عنوان وسیله ای علیه ایالات متحده آمریکا استفاده مینمایند ، منافع و مصالح ملی ایران نمیتواند حفظ شده و قربانی سیاست های استعماری چین و روسیه در مقابل آمریکا قرار نگیرد.رژیم ددمنش اسلامی برای ماندن بر اریکه قدرت هرنوع خیانت و جنایت را بر مردم ایران و مصالح آن روا داشته و برای حفظ حیات نکبت بار خود میهن ما را به جولانگاه تاخ و تاز برای دو کشور حامی خود روسیه و چین گردانیده است . رژیم وابسته به استعمار برای ماندن بر قدرت ازحقوق ایران در دریای مازنداران به نفع اربابش روسیه همچنان که در کنفرانس کشورهای حوزه دریای مازنداران در تهران نشان داد، گذشت خواهد میکند و دریای مازنداران را به پوتین و کشور او پیش کش مینماید ، و در خلیج فارس هم به همین نوع خیانت زیر تابلوی " خلیج عربی " نشسته و کدائی پذیرائی خود از اعراب را میکند

سید عزت الله رشمه ای

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

رسوائی بزرگ دیگر برای صفار هرندی



رسوائی بزرگ دیگر برای صفار هرندی

درپی حضور صفارهرندی در دانشگاه تربیت معلم تهران ، دانشجویان حامی جنبش سبز مانع از انجام سخنرانی وی در این دانشگاه شدند . به گزارش خبرنامه امیرکبیر این برنامه که در تاریخ 26 آبان ماه 88 توسط انجمن جعلی و موازی این دانشگاه ملقب به انجمن اسلامی 68 برگزار شده بود با حضور گسترده دانشجویان مخالف دولت کودتا مواجه شد. در ابتدا، قرار بود این برنامه در سالن مرکزی دانشگاه تربیت معلم برگزار شود ولی برگزارکنندگان برنامه به دلیل هراس از حضور دانشجویان معترض مکان برگزاری جلسه را به سالن دانشکده ی ادبیات منتقل کردند. لازم به ذکر است که این سالن با ظرفیت محدود از چند ساعت قبل از شروع برگزاری جلسه توسط شبه نیروهای بسیجی دانشگاه و نیروهای لباس شخصی خارج از دانشگاه اشغال شده بود. اما این ترفند نیز با حضور گسترده دانشجویان معترض خنثی شد. از همان ابتدا برنامه درهای سالن به روی دانشجویان معترض بسته شده بود ولی دانشجویان توانستد با فشار به مسئولین دانشگاه و نیروهای بسیج وارد سالن شوند.دانشجویان به محض حضور در سالن شروع به خواندن سرود یار دبستانی و سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور کردند. این حرکت دانشجویان با واکنش شدید نیروهای وابسته به بسیج و در مواردی به ضرب و جرح دانشجویان از جمله دبیر شورای صنفی این دانشگاه منجر شد. با ورود صفار هرندی به سالن برگزاری جلسه دانشجویان با سر دادن شعار، هو کردن و بالا بردن پلاکاردها و روبان های سبز به استقبال او رفتند. حرکات اعتراضی دانشجویان به مدت 5/2 ساعت بدون توقف ادامه داشت و در نهایت باعث لغو سخنرانی صفار هرندی شد. در این بین اشیائی از قبیل :بطری آب ،لنگه کفش و ... به سوی صفار هرندی پرتاب شد. این اقدام دانشجویان با واکنش شدید بسیج و محافظین صفار هرندی مواجه شد که به ضرب و شتم عده ای از دانشجویان پرداختند. در پایان جلسه، صفار هرندی که موفق به سخنرانی در دانشگاه تربیت معلم نشده بود با عصبانیت و در حالی که دانشجویان شعار می دادند "صفار برو گمشو" جلسه را ترک کرد. شنیده حاکی است که حراست دانشگاه از چند روز قبل از برگزاری جلسه نسبت به حضور و شعار علیه دولت کودتا هشدار داده بود و دانشجویان را تهدید به برخورد در کمیته انضباطی کرده بود. همچنین لازم به ذکر است که یک خانم خبرنگار که قصد تهیه گزارش از این مراسم را داشت با توهین و هتاکی نیروهای بسیج از سکوی جایگاه به پایین هدایت شد.

ارسال دوباره پیامک‌ هشدار برای حضور نیافتن در تجمعات سیاسی


ارسال دوباره پیامک‌ هشدار برای حضور نیافتن در تجمعات سیاسی

در حالی که در روزهای پیش از سیزده آبان امسال، پیامک‌‌های هشداری درباره حضور نیافتن مردم در تجمعات برای برخی مشترکان فرستاده شده بود، بار دیگر، در روزهای اخیر، این پیامک‌ها برای برخی ديگر از مردم فرستاده شده است.

به گزارش «تابناک» از استان خوزستان، در یک هفته گذشته، پیامک‌هایی هشدارآمیز با مضمون این که «مخاطب مورد نظر، شما به دلیل حضور در تجمعات سیاسی پس از انتخابات شناسایی شده‌اید و باید از ادامه این حضورها سر باز زنید» فرستاده شده است.

برخی از دریافت‌کنندگان این پیامک که شغل‌های ساده اجتماعی دارند، با ابراز تعجب از چنین پیامکی، نسبت به دريافت آن اظهار نگراني کرده‌اند.

اين گزارش مي‌افزايد: یک کارگر نانوایی که این پیامک برای او در یکی از شهرهای جنوبی استان خوزستان فرستاده شده، گفته است: من سال‌‌هاست به تهران نرفته‌‌ام، تعجب می‌کنم که این پیامک ناشناس که محتوایی امنیتی دارد، چگونه برای من فرستاده شده است؟!

گفتنی است، با توجه به این که این پیامک‌ها برای تلفن‌های همراه اول با کد خوزستان فرستاده شده، احتمال می‌رود که از راه خطوط تلفن برخی مشترکان مرکزنشین برای آنان فرستاده شده باشد!

یادداشت تحلیلی درباره مرگ دکتر رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک



آبان 88

یادداشت تحلیلی درباره مرگ دکتر رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک
ببینید به چه روزی افتاده اید!

مرگ مشکوک دکتر رامین پوراندرجانی پزشک وظیفۀ بازداشتگاه کهریزک در آسایشگاه نیروی انتظامی مرکز بعید است خیال کسی را راحت کرده باشد. علی رغم مسدود و محدود شدن بسیاری از کانال های اطلاع رسانی هنوز در این زمینه نفس کش های خوبی وجود دارد که نگذارد جرمی یا جنایتی از دید مردم پنهان بماند.

فرماندۀ نیروی انتظامی مرگ این پزشک وظیفه را که خانواده، دوستان و اطرافیان او امکان خودکشی را در مورد او رد می کنند و می گویند اعتقادات و روحیه او احتمال چنین کاری را برای او منتفی می کند، خودکشی بدلیل از دست دادن روحیه اعلام کرده است. چه فرقی می کند فردی که اطلاعات مهمی داشته که می توانسته است اظهار آنها و یا شهادت در مورد آنها در دادگاه زندگی و اعتبار افراد معنونی را به خطر بیاندازد وادار به خودکشی شود و یا کشته شود.

اگر بر همان ایست قلبی که قبلاً به عنوان دلیل مرگ او ذکر شده بود پافشاری می شد شاید توجیه پذیرتر بود. البته از نظر پزشکی ذکر ایست قلبی به عنوان دلیل مرگ بی معنی است. دلیل دیگری باید به عنوان دلیل مرگ ذکر شود چرا که هر کس به هر دلیل بمیرد لاجرم دچار ایست قلبی می شود. مثل این است که بگوئیم مرگ علت مردن او بوده است!

در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی آمده است که نتیجه بررسی های اولیه پزشکی قانونی نافی وجود مسمومیت آن مرحوم بوده و آنها منتظر نتیجه سم شناسی هستند. البته این بیان در درون خودش دارای تناقض است و نشان دهندۀ این است که همۀ حقیقت بیان نشده است. با این حال این اظهارنظر تا کنون احتمال خودکشی را ثابت یا مطرح نمی کند. تاکنون هم کسی ادعا نکرده است که مرحوم با روش های آشکار دیگری مثل زدن رگ یا حلق آویز کردن یا شلیک گلوله به مغز خودکشی کرده باشد. اگر دلیل متقنی برای خودکشی وجود نداشته باشد آن گاه احتمال وقوع قتل جدی می شود.

به هر حال از نظر افکار عمومی مرگ این پزشک وظیفه عادی نیست و احتمال وقوع قتل بسیار بالاست. پلیس، خود بخوبی می داند که در چنین شرایطی باید بررسی کرد چه کسانی نفعی در چنین مرگی داشته اند و باید به آنها مظنون شد. اگر پرونده را به یک پلیس آگاهی وظیفه شناس بدهند و به او اختیار بدهند که مانند سایر پرونده هایی که تا کنون رسیدگی کرده است این موضوع را دنبال کند ظرف مدت کوتاهی دو نفر را پس از تشریفات لازم بازداشت می کند و با بازجویی های کارشناسانه که بلد است متهم اصلی را مشخص و به دادستان محترم معرفی می کند. طبیعی ست نظر نهایی را قاضی دادگاه داده و بر اساس آن حکم صادر می کند. اما وقتی از ابتدا فرماندۀ نیروی انتظامی بر خلاف نظر ابراز شدۀ قبلی اعلام می کند که خودکشی صورت گرفته و مقام قضایی قبل از اعلام نظر رسمی پزشکی قانونی احتمال مسمومیت را رد می کند از یک پلیس آگاهی وظیفه شناس هم کاری بر نمی آید چرا که سرنوشت پزشک وظیفه جلوی چشمش است.

در غیاب یک روند رسیدگی شفاف و عادلانه افکار عمومی خود به کرسی خواهد نشست و به قضاوت وجدانی خود اکتفا خواهد کرد. به آنان که به همین دلیل، حتی پس از مرگ این پزشک وظیفه، خیالشان راحت نشده است و هنوز هم تنشان می لرزد می گوییم این راه سرانجامی ندارد. خطا را نمی توان با خطای دیگری پوشاند. ببینید به چه روزی افتاده اید. هنوز روز جزا در پیش است.

۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

دكتر پوراندرجاني يك روز قبل از مرگش براي استمداد به مجلس رفته بود


در حالي‌كه فرمانده نيروي انتظامي مدعي مي‌شود شهيد رامين پوراندرجاني، پزشك وظيفه بازداشتگاه كهريزك، خودكشي كرده است، آخرين اطلاعات موثق دريافتي توسط خبرنگار سايت نوروز، حاكي از آن است كه مادر رامين پوراندرجاني، قبل از شهادت پسرش با دكتر روح الاميني، پدر شهيد محسن روح الاميني تماس مي گيرد و ضمن بيان اينكه محسن توسط رامين پيش از شهادت مورد معاينه قرار گرفته بود به او مي گويد كه جان پسر من به علت بيان حقايقي در مورد شكنجه و شهادت پسر شما در خطر است." همچنين طبق اطلاع موثق خبرنگار سايت موج سبز آزادي، مرحوم دكتر اندرجاني يك روز قبل از مرگش براي درخواست كمك از جريانات پيش آمده براي استمداد به مجلس رفت و از دكتر صدر رئيس كميسيون بهداشت و درمان و رئيس سازمان نظام پزشكي درخواست كمك كرده بود كه وي حاضر به كمك و حتي شنيدن حرف‌هاي او نشد.

بنا بر اطلاعات دريافتي حبرنگار نوروز، كه براي اولين بار و پس از اطمينان از صحت خبر آنرا افشا نمود، دكتر روح الاميني هم در پاسخ به مادر رامين مي گويد: "شما مي خواهيد من چه كار كنم؟ اگر رضايت بدهم مشكل شما حل مي شود. شما با كساني طرف هستيد كه متهم پرونده هستند نه من". تحليل خبرهاي پس از انتشار خبر شهادت دكتر پوراندرجاني مبين آن است كه نيروي انتظامي و قوه قضائيه در مورد اين خبر بسيار منفعلانه برخورد مي كنند و غير از تكرار ادعاهاي قديمي در مورد برخورد با حوادث كهريزك صحبت هاي جديدي مطرح نمي نمايند.

نوروز پس از انتشار گزارش هاي دريافتي در مورد شهادت دكتر رامين پوراندرجاني و متهم كمودن سردار احمدي مقدم- فرمانده نيروي انتظامي-، سردار رادان- جانشين وي- و سعيد مرتضوي دادستان وقت كل كشور كه به صورت مستقيم در حوادث كهريزك دخالت داشتند، با پاسخي از سوي آنان مواجه نمي شود كه با توجه به سوابق افراد فوق در متهم كردن افراد به جرم هاي خودساخته و ارتباط دادن اكثر حوادث به نيروهاي خارجي امري بسيار بعيد به نظر مي رسد. برخي اطلاعات مبين آن است كه از افراد فوق درخواست شده است در مورد اين پرونده صحبت نكنند تا با موج فشارهاي بيشتري مواجه نگردند. امري كه آنها نيز تاكنون سعي دارند مطابق آن عمل كنند و صحبت هاي زيادي در مورد نقش خود به خصوص در مورد پرونده شهيدرامين پوراندرجاني بيان نكنند.

صحبت هاي فرمانده نيروي انتظامي كه از كشف وصيت نامه شهيد پوراندرجاني و طرح ادعاي خودكشي وي مي گويد از معدود مواردي است كه فرمانده نيروي انتظامي به عنوان عالي ترين مقام اين نيرو به صورت مستقيم مطرح مي كند تا فشارهاي زيادي را كه اين روزها نيروي انتظامي كشور با آن مواجه است كاهش دهد. ادعايي كه به علت طرح اتهاماتي چون دخالت مستقيم وي و جانشينش در اين پرونده غيرقابل باور و ساختگي به نظر مي رسد. به خصوص كه توجه داشته باشيم شهيد رامين قبل از شهادت و طي صحبت تلفني با يكي از دوستانش به او گفته بود كه سه شنبه به تبريز خواهد رفت. براي اثبات دروغين بودن ادعاهاي فرمانده نيروي انتظامي مي توان به دريافت پذيرش از يكي از دانشگاه ها آلماني توسط رامين پوراندرجاني هم اشاره كرد. او قصد داشت جهت ادامه تحصيل و گرفتن تخصص به اين كشور برود.

بنا بر اطلاعات موثق دريافتي خبرنگار موج سبز آزادي نيز، دكتر پوراندرجاني يك روز قبل از مرگ خود براي استمداد در مورد وضعيت پيش آمده و تهديدهاي صورت گرفته به مجلس مراجعه كرده بود. او از دكتر صدر رئيس كميسيون بهداشت و درمان و رئيس سازمان نظام پزشكي درخواست كمك كرده بود اما صدر نه تنها حاضر به كمك به وي نشد بلكه حتي شنيدن حرف‌هاي او را هم نشنيد..

موج سبز آزادي پيش از اين در گزارشي مبسوط ابهاماتي را در مورد مرگ مشكوك رامين پوراندرجاني مطرح كرده بود و سوالاتي را از علي لاريجاني، رياست مجلس و كميته ويژه متشكل از نمايندگان مجلس براي بررسي وضعيت آسيب ديدگان پس از انتخابات مطرح كرده بود كه در اينجا مجددا مطرح مي شود:

1- تاخير طولاني در قرائت گزارش كميته ويژه و عدم برگزاري دادگاه متهمان كهريزك ، به چه علت و با فشار چه اشخاص و نهادهايي بوده است و ارتباط مرگ مرموز دكتر پوراندرجاني با اين تاخيرها و خصوصا متن قرائت نشده گزارش كميته ويژه مجلس چيست؟

2- با توجه به حضور و شهادت دادن دكتر پوراندرجاني در جلسه كميسيون امنيت ملي و كميته ويژه و با توجه به اينكه بارها اين مرحوم قبل از مرگ نسبت به عدم امنيت جاني خود هشدار داده بود، چرا از وي محافظت نشد و او همچنان در اختيار نيروي انتظامي كه مقامات عالي آن از متهمان اصلي پرونده جنايات كهريزك هستند، قرار داشت تا شب هنگام، در سن 26 سالگي و در خواب سكته داده شود يا شهادت وي خودكشي تلقي گردد؟

3- در حالي كه خانواده اين مرحوم ساكن تبريز هستند و او نيز در نهايت در تبريز دفن شده است، علت برگزاري مراسم تغسيل و تكفين در تهران چه بوده است؟

4- علت مخالفت مقامات امنيتي با كالبدشكافي جنازه وي توسط پزشكان مستقل كه از حقوق مسلم خانواده متوفي بوده است چيست؟

5- اگر دكتر پوراندرجاني به مرگ طبيعي فوت شده است و يا خودكشي كرده است به چه دليل مراسم ترحيم وي با حضور نيروهاي امنيتي و در شرايطي غيرعادي برگزار شده است به طوري ‌كه حتي دوستان نزديك آن مرحوم هم جرات حضور در مراسم تدفين را پيدا نكرده‌اند؟

6- ارتباط مرگ پرابهام دكتر رامين پوراندرجاني با متهمان اصلي جنايات شكنجه‌گاه كهريزك و به طور مشخص احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي، رادان جانشين فرمانده اين نيرو و مسئول بازداشتگاه كهريزك و سعيد مرتضوي دادستان وقت تهران كه متهمان با دستور وي و معاونانش قاضي حداد و قاضي حيدري فر به كهريزك منتقل شده اند ،چيست؟ (اطلاعات ارائه شده توسط نوروز مبين آن است كه شخص احمدرضا رادان، جانشين فرمانده نيروي انتظامي بارها رامين را مورد تهديد قرار داده و دستور به سكوت او داده بود)

7- آيا شباهت عجيب نحوه اعلام شدن مرگ اين جوان ۲۶ ساله يعني ايست قلبي در هنگام خواب با قتل‌هاي سياسي در سال‌هاي گذشته، سوال برانگيز نيست؟

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

فیلم قهوه ای کردن رسایی توسط یکی از دانشجویان دانشگاه بین المللی قزوین

فیلم قهوه ای کردن رسایی توسط یکی از دانشجویان دانشگاه بین المللی قزوین

فیلم زیر صحبتهای شجاعانه و جسورانه آقای کیاشمشکی نماینده دانشجویان سبز در مقابل رسایی است.فرهاد کیاشمشکی ابتدا در کنار رسایی می نشیند اما با فریاد های دانشجویان که خواستار دوری او از رسایی بودند وی صندلی خود را ترک و به پشت تریبون مجری میرود و این حرکت او باعث شعار فرهاد دوستت داریم میشود. فرهاد شروع به صحبت می کند اما رسایی بارها و بارها با پریدن بین سخنان فرهاد کیاشمشکی باعث خشم دانشجویان میشود. فرهاد می گوید: خواهشم می کنم سکوت کنید چون صدای من مثل صدای آقای رسایی رسا نیست و مورد تشویق قرار می گیرد. رسایی میگوید از امام حرف بزن صدات رسا می شه و فرهاد می گوید اتفاقاً میخوام از امام بگم و فرهاد میگه من ابتدا پیش ایشون نشستم اما نتونستم دووم بیارم و اومدم اینجا. و مبگه از آقای رسایی هم میخوام که در حرف من نپرن من اینجا اومدم که صحبت کنم اگه قراره شما حرف بزنین من میرم پایین و شما صحبت کنین. اما رسایی بارها و بارها با عصبانیت و با لحن بد باز هم صحبت میکند و در میان کلام وی می پرد و عصبانیت دانشجویان را لحظه به لحظه بیشتر میکند تا جایی که باعث می شود دانشجویان بارها و بارها لفظ خفه شو را برای ساکت کردن رسایی بکار برند.کیاشمشکی طی صحبتهایش احمدی نژاد را دروغگو خطاب می کند و هنگامی که بسیجی ها او را به خاطر به کار بردن لفظ چیز مسخره می کنند می گوید آری ما همه چیزیم اما بی همه چیز نیستیم.بقیه صحبت های وی را در فیلم زیر ببینید

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

عكسي كه 25 سال سانسور شد


نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بني صدر است. او كه با 11 ميليون راي نخستين رئيس جمهور ايران شده بود، با جمله تاريخي آيت الله خميني در 25 خرداد 60:” 35 ميليون نفر بگويند بله، من ميگويم نه.” كنار زده شد. 7 تن از مشاورانش اعدام شدند، هزاران تن از هوادارنش به زندان رفتند و خودش رهسپار تبعيد شد.

درست بالاي سر خميني، مرد روحاني با عمامه سفيد آيت الله لاهوتي است. او كه از زندانيان با سابقه قبل از انقلاب به همراه منتظري و طالقاني بود، بعد از پيروزي انقلاب از سرسخت ترين هواداران رئيس جمهور بني صدر، به شمار ميرفت. به فاصله 2 ماه پس از كنار زدن بني صدر توسط لاجوردي به زندان اوين برده شد و اعدام شد. جمله معروف او خطاب به سران حزب جمهوري(بهشتي،خامنه اي و رفسنجاني) اين بود: “مردم انقلاب نكردند تا من وشما بر آنها حكومت كنيم . اگر قرار بود با چماق و زورگويي بتوانند حكومت كنند قبل از شما آريامهر بود.حاكميت تك حزبي است كه صداي پاي فاشيزم را به گوش ميرساند. واي به حال آن انقلابي كه 8 درصد به 80 درصد حكومت كنند. اگر زور ميتوانست آدم را جاي خودش بنشاند، پيش از شما زورمند تر از شما بودند. شما جز اينكه خفقان ايجاد كنيد و براي مردم مشكل درست كنيد كار ديگري نميكنيد.”( روزنامه انقلاب اسلامي، ۲۲ فروردين ۱۳۶۰- انقلاب اسلامي، ۸آذر ۱۳۵۹)

نفرايستاده ميان آيت الله مطهري و لاهوتي، صادق قطب زاده است. او كه به همراه ابراهيم يزدي و بني صدر راه انقلاب را در پاريس هموار كرده بود، 24 شهريور 1361، به اتهام توطئه انفجار جماران، زنداني و اعدام شد. آيت الله منتظري بعدها در خاطراتش نوشت:”بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شمارا عفو مي‎كنند، ولي او را اعدام كردند. بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام بكلي جعلي است و واقعيت نداشته است.”(خاطرات آيت الله منتظري،ج۱،ص۴۸۵)

قطب زاده دردادگاه پرسيده بود:”روشنفكران و روحانياني كه بنيادگذار انقلاب بودند كجا هستند؟ آيا حتي يك تن از آنها در كاري هست؟ اينها كه امروز بر كارند در جريان انقلاب چه مي كردند؟”(ايستاده بر آرمان،ص ۲۷)

پي نوشت۱: آن كه در كنار بني صدر ايستاده، صادق طباطبايي است. سخنگوي دولت مهندس بازرگان بود. بعد به بازرگان پشت كرد و به صف حكومتي ها پيوست.در سال 61 به دليل قاچاق 3.75 پوند ترياك توسط پليس آلمان دستگير و در دادگاه دوسلدورف به 3 سال زندان محكوم شد.( پس از بحران،خاطرات هاشمي رفسنجاني،صص ۳۵۹،۴۱۱،۴۱۹) با پادرمياني وزيرخارجه آلمان و مصونيت سياسي به عنوان عنصر نامطلوب از آن كشور اخراج شد. او همچنان به حمايت از جمهوري اسلامي ادامه ميدهد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

خنجر و چماق در دست برادران غیرتمند بسیجی در روز قدس!!


عکس مربوط به تظاهرات روز قدس ۲۷/۶/۸۸ و هنگام غیرتی شدن برادران بسیجی می باشد!

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

شعار مرگ بر دیکتاتور در متروی تهران طنین انداز شد

شعار مرگ بر دیکتاتور در متروی تهران طنین انداز شد.روز قدس

فیلم؛ تظاهرات تهران: مجتبی بمیری رهبری رو نبینی

روز قد س

فیلم؛ تظاهرات تهران: مجتبی بمیری رهبری رو نبینی

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

خاطرات هاشمي رفسنجاني : آقاي‌ خامنه‌اي‌، بعدازظهر به‌ دفتر من‌ آمدند


خاطرات هاشمي رفسنجاني : آقاي‌ خامنه‌اي‌، بعدازظهر به‌ دفتر من‌ آمدند


شنبه 21 شهريور 1360
دو روز عقب‌ ماندگي‌ خاطرات‌ را نوشتم‌ و گزارشها را خواندم‌. بيانيه‌اي‌ در مورد فوت‌آقاي‌ [شهاب‌الدين‌]اشراقي‌ داماد امام‌ كه‌ ديروز در اثر سكته‌ فوت‌ كرده‌ و بيانيه‌اي‌ هم‌ براي‌مجلس‌ ترحيم‌ ايشان‌ و شهيد مدني‌ به‌ نام‌ رئيس‌ مجلس‌ و شوراي‌ رياست‌ جمهوري‌ نوشتم(‌۲۰۲).
دكتر مكري‌، سفير ما در شوروي‌ آمد و شرحي‌ از آنجا گفت‌ و خيلي‌ عليه‌ ليبرالها؛ نگران‌است‌ كه‌ اجازه‌ برگشت‌ به‌ شوروي‌، به‌ ايشان‌ ندهند. پيشنهاد داشت‌ كه‌ براي‌ تجديد صدور گاز به‌شوروي‌، امتياز عبور كشتي‌هايمان‌ را از ولگا بگيريم‌. آقايان‌ ميرزا طاهري‌ و رضاهاشميان‌آمدند و درباره‌ جلب‌ اعتماد آقاي‌ مهدوي‌ براي‌ همكاري‌ جهت‌ تقويت‌ محيط زيست‌، از من‌كمك‌ مي‌خواستند.
رئيس‌ هواپيمائي‌ [ملي‌ ايران‌] آمد كه‌ درباره‌ هواپيماي‌ حامل‌ من‌ به‌ كره‌ شمالي‌ صحبت‌كند. معلوم‌ شد در اثر اشكالي‌ كه‌ در هواپيماي‌ حامل‌ نمايندگان‌ به‌ بين‌المجالس‌ پيش‌ آمده‌ وپس‌ از دو ساعت‌ پرواز به‌ ايران‌ برگشته‌، ايشان‌ چند ساعت‌ بازداشت‌ شده‌. ديگران‌ گفتند، اين‌بازداشت‌ اثر خوبي‌ براي‌ مرتب‌ شدن‌ كارها دارد.
آقاي‌ خامنه‌اي‌، بعدازظهر به‌ دفتر من‌ آمدند. ايشان‌ را براي‌ پذيرفتن‌ رياست‌ جمهوري‌،قانع‌ كردم‌. ايشان‌ معتقد نبود كه‌ روحاني‌ رئيس‌ جمهور شود و از طرفي‌ مريض‌ هستند و از يك‌دست‌، نمي‌توانند استفاده‌ كنند. كانديداي‌ مناسبي‌ غير از ايشان‌ نداريم‌. عصر هم‌ در جلسه‌شوراي‌ مركزي‌ حزب‌، [روي‌] همين‌ تصميم‌ تأكيد شد.
شب‌، جلسه‌ مشورتي‌ امنيتي‌ داشتيم‌. امروز تشييع‌ جنازه‌ آيه‌ الله‌ مدني‌ در تبريز خيلي‌ باشكوه‌ برگزار گرديده‌. قرار بود جنازه‌ را براي‌ تشييع‌ به‌ همدان‌ ببرند كه‌ هواپيما با اشكال‌ مواجه‌شده‌.
منبع : پايگاه اطلاع رساني آيت الله هاشمي رفسنجاني

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

مصاحبه همسر جواد امام با بي بي سي بعد از دستگيري دختر 19 ساله اش

مصاحبه همسر جواد امام با بي بي سي بعد از دستگيري دختر 19 ساله اش

۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

خود كشي جواني در اصفهان پس از آزادي از زندان

خود كشي جواني در اصفهان پس از آزادي از زندان
اين جريان پسري است كه توي تظاهرات بعد از انتخابات مي گيرنش. بعد از شكنجه و تجاوز بهش تو زندان و وثيقه اي كه پدرش براي آزادي مي ذاره كه بياد بيرون از طرف اطلاعات دوباره ميان دنبالش كه ببرنش ولي پسره فرار مي كنه و مي ره بالاي پل عابر پياده در خيابان كشاورز اصفهان و خودشو پرت مي كنه پايين و مغزش مي پاشه بيرون. تو اين فيلم هم مردي كه مي بينيد خونيه پدر اين پسر هست.

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

مصا حبه با کسی که در زندان حکو مت اخو ندی ایران مو رد تجا وز قرار گر فته

مصا حبه با کسی که در زندان حکو مت اخو ندی ایران مو رد تجا وز قرار گر فته

۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

نام و مشخصات یکی دیگر از جان باختگان قیام مردم

سایت موج آزادی: بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» سعيد عباسي، 27 ساله و مجرد، مغازه‌دار در محله‌ی سلسبيل (خیابان رودکی) تهران و خود ساکن محله‌ی پونک بوده که در روز 30 خرداد با اصابت گلوله از ناحیه‌ی سر، در مقابل دیده‌ی پدرش و سایر مغازه‌داران به شهادت رسیده است.
این گزارش حاکی است پیکر او را تنها در ازای دریافت پول و تعهد مبنی بر اینکه هیچ شکایتی از کسی ندارند، تحویل داده‌اند.
در این گزارش همچنین تصریح شده که وقتی برخی مأموران به عنوان دلجویی به منزل خانواده‌ی این شهيد مراجعه می‌کنند، مرگ فرزند آنها را به «اغتشاشگران» نسبت می‌دهند و سپس از این خانواده‌ی داغدیده می‌‌خواهند که نام شهید را به عنوان بسیجی ثبت کند تا از مزاياي خانواده‌ی شهيد بودن استفاده کنند؛ که این درخواست با واکنش شديد والدين این شهيد روبه‌رو می‌شود و آنها مأموران را از خانه بيرون می‌کنند


یک جوان دیگر در اثر شکنجه دژخیمان رژیم جان باخت

یک جوان دیگر در اثر شکنجه دژخیمان رژیم جان باخت
فعالان حقوق بشر در ایران
خبرگزاری هرانا : حسین اکبری یکی دیگر از جوانانی است که پس از بازداشت شدن توسط نیروهای امنیتی در اعتراض‌های روزهای پس از انتخابات ایران، کشته شده است.
این در حالی است که تا تاریخ 30/4/88 و با پی‌گیری خانواده‌اش از طریق دادگاه انقلاب و بازداشت‌گاه اوین و دیگر بازداشت‌گاه‌های موجود در تهران، هیچ اطلاعی از سرنوشت وی یا محل نگه‌داری‌اش در دست نبود.
در روز 31/4/88 با تماسی که با خانواده‌اش گرفته شد، از آن‌ها خواسته شد تا به بیمارستان امام‌خمینی، برای تحویل گرفتن جسد فرزند خود مراجعه کنند و با مراجعه‌ی آن‌ها مشخص شده است که دلیل کشته شدن وی بر اثر ضربه‌ی مغزی بوده و روی بدن او آثار متعدد باتوم دیده شده است. هم‌چنین تاریخ دقیق شهادت‌اش مشخص نیست.
پیکر وی صبح روز یکشنبه 4/5/88 در قطعه‌ی 219 بهشت زهرا تهران در کنار مادر مرحوم وی به خاک سپرده شد.



۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد

مسعود هاشم زاده، جوان ۲۷ ساله اي است كه در ناآرامي هاي ۳۰ خرداد ماه در محدود خيابان شادمان و نصرت در تهران به ضرب گلوله اي كشته شد. ميلاد هاشم زاده برادر كوچكتر مسعود مي گويد زمان مرگ مسعود فقط پدرش و او در تهران بودند و بقيه خانواده در شمال زادگاه پدري مسعود به سر مي بردند.
به اين ترتيب مسعود هاشم زاده يكي ديگر از كشته شدگان ناآرامي هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران است كه نام و شيوه كشته شدنش در رسانه ها مطرح مي شود. پيش از اين ندا آقاسلطان، سهراب اعرابي، يعقوب بروايه و محمد كامراني از جمله كشته شدگان حوادث اخير بودند كه نامشان در رسانه ها مطرح مي شود.
ميلاد با اشاره به اينكه مسعود ساعت شش بعداز ظهر روز ۳۰ خرداد براي ديدار با يكي از دوستانش در اطراف منزل به خيابان شادمان مراجعه كرده بود، مي گويد: "زماني كه به خانه رسيدم پدرم تنها بود و من قبل از رسيدن به خانه درگيري ها و شلوغي ها را ديده بودم، نگران شدم و به سوي خانه دوستش رفتم، به چهار راه نصرت داخل خيابان شادمان كه رسيدم ديدم صداي تير مي آيد و يك سري تير خورده اند."
به گفته آقاي هاشم زاده درمانگاهي در آن محل وجود داشت كه مجروحان و زخمي ها را به آنجا مي بردند. برادر كوچك مسعود هاشم زاده ادامه مي دهد: "زماني كه به درمانگاه رسيدم از روي ساعت، انگشتر و لباس مسعود، او را شناختم و از ديدن صحنه جا خوردم."
از آنجايي كه اقوام درجه يك مسعود هاشم زاده در تهران نبودند، قرار بر اين مي شود كه پيكر او را به زادگاهش در شمال ايران در اطراف رشت منتقل كنند. ميلاد هاشم زاده با اشاره به درگيري هاي زيادي كه در آن زمان در تهران بوده است مي گويد: "دنبال آمبولانس ولي اصلا آمبولانسي براي انتقال مسعود نبود. در اين رفت و آمدها پسر صاحبخانه گفت كه او با ماشين شخصي اش به شهرستان مي برد. دكتري هم كه آنجا بود گفت براي انتقال به شهرستان گواهي فوت مي نويسد."
ميلاد هاشم زاده و پسر صاحبخانه با ماشين شخصي پيكر مسعود را به شهرستاني در حوالي رشت مي برند، آقاي هاشم زاده اضافه كرد:" ساعت پنج و نيم صبح يك شنبه به زادگاه خود سمت رشت رسيديم. شبانه برادر و پسر خاله هايم را در جريان گذاشتم كه مسجد آماده كنند، شوراي محل و بستگان و اهالي محل بودند."
آقاي هاشم زاده ادامه داد: "زماني كه ما رسيديم به ما گفتند مسعود را نمي توانيم در آنجا خاك كنيم، دليلش را كامل نبودن مجوز اعلام كردند. به ما گفتند مسعود بايد به پزشكي قانوني برده و علت فوتش كاملا مشخص شود. بعد از آن من و راننده ماشين را براي بازجويي به آگاهي بردند كه چرا اين اتفاقات رخ داده است و تا ۴۸ ساعت بعد بازداشت بوديم. نگذاشتند من در مراسم خاكسپاري برادرم شركت كنم."
آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد
ميلاد، برادر كوچك مسعود هاشم زاده
به گفته برادر كوچك مسعود هاشم زاده در گواهي فوت از طرف پزشكي قانوني نوشته شده است، اصابت گلوله به قلب و سوراخ كردن ريه، پارگي ريه و خونريزي داخلي و خارجي شديد.
ميلاد هاشم زاده در بخش ديگري از گفت و گو با اشاره به ايجاد محدوديت هايي براي خانواده هاشم زاده مي گويد: "بعد از روز ۳۱ خرداد كه مراسم تشييع انجام شده كه من نبودم، خانواده ما به خانه بستگان مي روند و ما هم آزاد شديم. روز يك تيرماه بود كه براي مراسم سوم مسعود آگهي زديم و به دنبال حجله و مراسم بوديم. به محض پخش اعلاميه مطلع شديم آمدند و اعلاميه را كندند. شب هم تماس گرفتند كه مي خواهيد مراسم برگزار كنيد. تا زماني كه علت فوت مسعود مشخص نشده حق برگزاري مراسم را نداريد."
روز بعد از اين تماس خانواده هاشم زاده براي يافتن علت عدم برگزاري مراسم مراجعه مي كنند اما به گفته ميلاد هاشم زاده توضيح خاصي به آنها داده نمي شود. آقاي هاشم زاده افزود: "آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد."
خانواده هاشم زاده با امضاي تعهدي اجازه پيدا مي كنند كه بدون برگزاري مراسم بر سر خاك بروند و تجمعي به هيچ عنوان شكل نگيرد.
خانواده هاشم زاده با خانواده سهراب اعرابي يكي ديگر از كشته شدگان حوادث اخير ملاقات داشتند. همچنين ميرحسين موسوي و تعدادي از اعضاي ستاد او براي دلجويي از خانواده هاشم زاده به ديدار آنها رفته اند. مادران صلح و مادران عزادار نيز با مادر مسعود هاشم زاده ديدار كردند
.

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

فیلم؛ شعار هاشمی سکوت کنی خائنی

فیلم؛ شعار هاشمی سکوت کنی خائنی

گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران

گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران














گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه


گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه





گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

وحشیگری مزدوران لباس شخصی از زبان پسر کروبی

عکس کروبی هنگام حمله لباس شخصی ها

وحشیگری مزدوران لباس شخصی از زبان پسر کروبی
نيروهاي لباس شخصي در حاشیه نماز جمعه تهران با حمله به مهدی کروبی به او تعرض کرده و وی را مورد اهانت قرار دادند .
به گزارش خبرگزاري سايوك به نقل از پايگاه حزب اعتماد ملي ، حسين كروبي فرزند مهدي كروبي با اعلام اين خبر گفت :‌"‌هنگامي كه پدر من در خيابان هاي نزديك به دانشگاه تهران به سمت اين دانشگاه حركت مي كرد مردم بسياري پشت سر او حركت مي كردند و با سر دادن شعارهايي در حمايت از وي خواستار احقاق حقوقشان بودند كه به ناگهان پليس ضد شورش كه در مقابل ايستاده بودند اقدام به تيراندازي هوايي كردند كه در اين حال آقاي كروبي به جمعيت اعلام كرد كه بيش از اين جلو نيايند و خودش در صف اول به نماز جمعه خواهد رفت . ‌" وي ادامه داد : "‌در اين زمان پدرم را سوار بر ماشين كردند كه به دانشگاه ببرند ولي هنگامي كه مقابل دانشگاه پياده شد تعدادي از نيروهاي لباس شخصي مقابل در ايستاده و به او حمله كردند و او را مورد تعرض قرار دادند به طوري كه عمامه وي از سرش افتاد . انها به فحاشي پرداخته و الفاظ بسيار زشت و زننده اي را به كار مي برند . در همين حال محافظين با سختي آقاي كروبي را وارد دانشگاه كردند . " وی با اعتراض به چنین رفتارهایی و ابراز تاسف از چنین برخوردهایی گفت : " هنگامی که با زحمت توانستیم آقای کروبی را به داخل دانشگاه ببریم بنده به علت ازدحام نتوانستم وارد دانشگاه شوم و وقتی که بیرون ایستاده بودم شاهد ان بودم که فرمانده لباس شخصی ها با بی بسیم به انها خسته نباشید می گفت و تاکید می کرد که کارتان را بسیار خوب انجام دادید . فرزند كروبي همچنين با اشاره به صحنه اي كه در حاشيه يكي از خيابان ها شاهد ان بوده است گفت : "من متاسف شدم كه در جمهوري اسلامي شاهد چنين صحنه هايي بودم ." وی افزود : "هنگامی که قصد برگشت به منزل را داشتم شاهد ان بودم که تعدادی از نیروهای لباس شخصی اطراف یک دستگاه ماشین پژو پرشیا جمع شده اند و البته دو نفر از انها به روی سقف ان ماشین ایستاده و اقدام به تخریب ان می کردند. در همین حال مشاهده کردم که سرنشینان ماشین نیز زخمی شده اند و گویی که رگ دستان انها را زده باشند خون به اسمان فواره می زد و من بسیار از مشاهده این صحنه متاسف شدم

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

تشیع جنازه سهراب اعرابی

تشیع جنازه شهیدی راه ازادی سهراب اعرابی

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

سهراب اعرابی، يک شهيد ديگر، اين بار جوان نوزده ساله در اوين کشته شد،

سهراب اعرابی، يک شهيد ديگر، اين بار جوان نوزده ساله در اوين کشته شد،

جنبش اعتراضی مردم ايران در ابتدای تابستان سال ۱۳۸۸ دومين شهيد خود را يافت جوانی نوزده ساله در حالی که مادرش در پشت در زندان اوين زاری می کرد و از وی خبری می خواست کشته شد. در اخباری که در اين باره به سرعت در دنيای مجازی به چرخش افتاد نوشته شده که او زير شکنچه کشته شده است.


خبر مرگ سهراب اعرابی ظهر ديروز به گوش مادرش رسيد و وی که قبلا فيلمی از سرگردانيش در يوتيوب گذاشته شده بود با ناباوری با اين خبر روبرو شد. خبرنگارانی که هنوز دستگير نشده و آزادند به سرعت در صدد برآمدند که خبر را به گوش عالم برسانند. ساعتی بعد از جمله حماسه هائی که در اينترنت به نام سهراب منعکس شده يکی هم شعری بود از زبان ندا آق سلطان که به سهراب می گفت خوش آمدی.



سهراب اعرابی ۱۹ سال و هم در فعاليت های انتخاباتی اين دوره فعال بود و هم در تظاهرات اعتراضی ۲۵ خرداد فعال بود. وی که سال آخر دبيرستان را می گذراند و برای امتحان کنکور آماده می شد از روز سی ام خرداد دستگير شد و به مکان نامعلومی انتقال يافت.
بعد از پيگيريهای پی در پی سه روز بعد خانواده بخصوص مادرش متوجه می شوند که وی در زندان اوين است. مادر اين جوان در روز سه شنبه ۱۶ تير با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادی فرزند ش بود. با وجود اين که اين می دانست که فرزندش در زندان اوين است ولی خيلی نگران بود و می گفت می ترسم بچه ام را بکشند. اين مادر عکسی از فرزندش تهيه کرده بود و به هر زندانی که آزاد می شد عکس عزيزش را نشان می داد و از آنها می پرسيد که آيا او را می شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او می گفت به هر کجا و هر کسی مراجعه می کنم جواب نمی دهند و ميگويند صبر کن آزاد می شود. اين مادر کارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينکه يک دفعه از طرف قاضی مر تضوی خبر آمد که سهراب اعرابی در زندان درگذشته
است، خانواده اش را خبر کنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.





گزارش های رسیده از زندان اوین حاکی است شکنجه گران در سکوت و بی خبری به انجام جنایات وحشیانه ای مشغول هستند و احتمال قتل های بیشتری که هنوز افشا نشده است، وجود دارد.

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

راي هايي كه حتي تا نخورده و چروك نشده اند همانند بسته اسكناس عيدي

عکس رهبري که راي خود رو تا کرده به صندوق مي اندا زد.حتما مسئو لين وزارت کشور و شو راي نگهبان از چند روز قبل دستور داده بو دن بر گه هاي راي رو اتو کنن؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!چون جلو دو ربين شيک با شه!!!!!!!!! ؟؟//؟













صندق راي شوراهاي شهر اين وسط چكار مي كند؟؟؟

















تصاويري از بازشماري راي ها -
راي هايي كه حتي تا نخورده و چروك نشده اند همانند بسته اسكناس عيدي
در ميان عكسهايي كه در خبرگزاري رسمي دولت از بازشماري آرا منتشر شده است، چند نكته جدي وجود دارد: 1- اينكه صندوق راي شوراي شهر در ميان صندوقهاي راي رياست جمهوري چه مي كند؟ 2- چرا راي ها اينقدر نو هستند و هيچكدام تا نخورده اند؟ مگر هنگام راي دادن برگه هاي راي را تا نكرديم؟ 3- تمام محمود احمدي نژادها با يك خط نوشته شده اند.
شوراي نگهبان 10% آرا رو از ساعت يك بعد از ظهر تا 8 شب شمرد .. اون وقت چطور وزارت كشور تو همين مدت 24 ميليون راي شمرد ؟







عکس رهبري که راي خود به صندوق مي اندا زه تعر فه راي رو تا مي کنه مي اندا زه دا خل صندوق راي

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه

تیر اندا زی بسیجیها از بالا ی مسجد لو لا گر تهران

تیر اندا زی بسیجیها از بالا ی مسجد لو لا گر تهران مستقیم به سمت مردم شلیک می کنن

تظا هرات ایر انیهای مقیم شهر لیدز - انگلستان

تظا هرات ایر انیهای مقیم شهر لیدز - انگلستان

خشم تظا هرا کنندها

خشم تظا هرا کنندها

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

از بین بردن امو ال مردم تو سط پلیس ضد شو رش ایران

امو ال مردم از بین می برن میگن ارازل او باش نا بود کرده خو د این پلیسهای ضد شو رش در حال نا بود کردن امو ال مردم هستن

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

کشته شدن عده ای از مردم در تظا هرات امروز میدان ازادی تهران







حداقل یک نفر' کشته در راهپیمایی تهران

این اولین تصویر از زخمی شدگان در اثر تیر اندازی بود

در اثر تیراندازی در جریان تجمع اعتراضی در مسیر بین میدان انقلاب و میدان آزادی تهران حداقل یک نفر کشته شده است.

این خبر پس از انتشار اخباری درباره شنیده شدن صدای تیراندازی های پراکنده در این تظاهرات گزارش شد.

خبر شنیده شدن صدای تیراندازی های پراکنده از سوی شبکه پرس تی وی هم گزارش شده که یک خبرنگار آن از فرار کردن مردم از صحنه تیراندازی خبر داد.

این خبرنگار برخی از حاضران در راه پیمایی را مسلح توصیف کرد و گفت آنها با شلیک به سوی مردم باعث برهم زدن فضا شدند.

اما در پی آن خبرگزاری فرانسه از کشته شدن یکی از معترضین خبر داده است.

خبرگزاری آسوشیتدپرس این حادثه را ناشی از تیراندازی از یک مقر بسیج در نزدیکی مسیر حرکت تظاهرکنندگان دانسته و نوشته حداقل یک نفر در اثر این تیراندازی کشته شده است.

خبرگزاری آسوشیتدپرس همچنین تصاویر سه نفر از زخمی شدگان در جریان تظاهرات را منتشر کرده است؛ در یکی از این تصاویر، یک تظاهر کننده به تصویر کشیده شده که به گفته این خبرگزاری در اثر شلیک گلوله از سوی شبه نظامیان و بر اساس تصویر از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.

هویت فردی که مورد اصابت گلوله قرار گرفته مشخص نیست

تصویری دیگر فردی زخمی را نشان می دهد که به گفته همین خبرگزاری در اثر اصابت گلوله در جریان راهپیمایی "دچار جراحاتی جدی شده" و پشت یک وانت قرار داده شده است.

برخی منابع مستقل هم شلیک تیر از یکی از کوچه های فرعی منتهی به مسیر راهپیمایی معترضان به نتیجه انتخابات را تایید کرده اند که به گفته این منابع، در پی شلیک گلوله، تظاهر کنندگان خود را به ساختمانی که گلوله از آن شلیک شد رساندند و این ساختمان را مورد حمله قرار دادند.

هر چند قرار بود راهپیمایی معترضان به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تنها به مسیر بین میادین انقلاب و آزادی تهران محدود شود، اما اخباری مبنی بر گسترش مسیر به خیابان های اطراف، در اثر افزایش شمار تظاهر کنندگان نیز شنیده شده است.

منابع خبری شمار شرکت کنندگان در این راهپیمایی که با حضور میرحسین موسوی، مهدی کروبی، غلامحسین کرباسچی و محمدرضا خاتمی همراه بود را چند صد هزار نفر برآورد کرده اند.

ادامه ناآرامی در شهرهای دیگر

بر اساس تازه ترین اخبار در شهر اصفهان حملات نیروهای پلیس به معترضان به زخمی شدن چند نفر از مردم انجامید.

به گفته شاهدان عینی برخی از تظاهرکنندگان مورد ضرب و شتم پلیس قرار گرفتند و برخی در اثر اصابت تیر اسلحه ساچمه ای زخمی شدند.

در شهر رشت از ساعت چهار بعد از ظهر به وقت محلی کسانی که از میرحسین موسوی و مهدی کروبی خواستار بازپس گیری آرا خود بودند مقابل استانداری رشت تجمع کردند.

گزارش هایی مبنی بر ضرب و شتم این افراد به دست نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی ها منتشر شده است.

در شهر کرمان هم ناآرامی ها ادامه داشت و نیروهای پلیس در این شهر هم با باتوم به طرفداران آقای کروبی و موسوی حمله کردند.