۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه

بیانیه جبهه ملی ایران در خارج از کشور

بیانیه جبهه ملی ایران در خارج از کشور

حمله بسیجی ها به سفارت بریتانیا درتهران که روز سه شنبه 29 نوامبر صورت گرفت ، جمهوری اسلامی
را بیش از پیش در انزوای جهانی قرار خواهد داد ، بطوریکه پس از مدت کوتاهی شورای امتیت سازمان ملل
ان حمله را محکوم نمود و روابط ایران با بریتانیا کاملا قطع گردید .
این حکومت تنها با ایجاد بحران میتواند به حیات خود ادامه دهد . بخشی از رهبران جمهوری اسلامی اصولا
بدنبال جنگ افروزی هستند و جمعی دیگر برای از میدان بیرون کردن رقیبان خودی بحران افرینی میکنند
هر انچه که هدف انان از دست زدن به این گونه اعمال بیخردانه باشد مردم ایران را در شرائط سخت تری
قرار میدهد و ممکن است در نهایت به برخورد نظامی منجر شود .
البته پس از تصویب طرح کاهش مناسبات با بریتانیا در مجلس ایران بود که این حمله ، و باحتمال قوی با اطلاع
خامنه ای ، بمرحله اجرا گذاشته شد ، بویژه که قبل از ان انگستان تحریم بانک مرکزی ایران را اعلام نموده بود
اکنون باید در انتظار تحریمها و فشارهای بیشتری از جانب قدرتهای بزرگ جهانی به جمهوری اسلامی و نهایتا
ایرانیان در داخل و خارج از ایران بود
جبهه ملی ایران در خارج از کشور حمله عوامل جمهوری اسلامی به سفارت بریتانیا در تهران را
شدیدا محکوم مینماید

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

صبح صادق سپاه:محمد رضا شریفی نیا،زنان را برای انتخاب بازیگری لخت مادرزاد می کند

صبح صادق سپاه:محمد رضا شریفی نیا،زنان را برای انتخاب بازیگری لخت مادرزاد می کند

صبح صادق سپاه:محمد رضا شریفی نیا،زنان را برای انتخاب بازیگری لخت مادرزاد می کند

همبستگی نیوز:چند ماه پیش از دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری ، روزنامه صبح صادق(نشریه داخلی سپاه ) وابسته به اداره سیاسی این نهاد و همینطور سایت رجانیوز با انتشار خبری مدعی شدند  «محمد رضا شریفی نیا» بازیگر سینما که  دارای رابطۀ نزدیکی با برخی کانون های قدرت در صدا و سیما و سینما می باشد و در بسیاری از فیلم ها علاوه بر بازیگری به عنوان دستیار کارگردان و انتخاب بازیگر نقش مهمی بر عهده دارد با تشکیل یک مافیای انحصاری ورود بازیگران جدید را در کنترل خود گرفته و به سوء استفاده اخلاقی از آنها می پردازد.این خبر به سرعت از خروجی سایت رجانیوز حذف شد و روزنامه صبح صادق نیز دیگر به این موضوع اشاره ای نکرد.
به گزارش همبستگی نیوز این موضوع در ترافیک بالای اخبار مرتبط با وقایع پس از انتخابات به دست فراموشی سپرده شد و محمد رضا شریفی نیا که توسط سپاه پاسداران به اعمال شنیع اخلاقی متهم شده بود در  قسمت سوم فیلم اخراجی‌ها که رویدادهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸  را به هجو کشیده‌ بود در نقش یکی از کاندیدای ریاست جمهوری حضور یافت .محمد رضا شریفی نیا به دلیل حضور در این فیلم به شدت مورد حمایت بسیج و جریانات صاحب نفوذ در کشور قرار  گرفت به شکلی که به همراه دست اندرکاران این فیلم چندین بار به دیدار سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی رفت.
با گذشت حدود ۲ سال از انتشار آن خبر که محمد رضا شریفی نیا متهم شده بود برای انتخاب بازیگران زن از آنها می خواهد که لخت مادرزاد شوند و جلوی او راه بروند این سوال مطرح می شود که چگونه هیچگونه برخوردی با وی صورت نگرفت و حتی چندین بار به ملاقات رهبر جمهور اسلامی رفت و حتی پس از حضور در ۳ قسمت اخراجی ها با حمایت بیشتری روبرو گردید ولی بازیگرانی چون فاطمه معتماد آریا به دلیل حمایت از جنبش سبز ممنوع التصویر شدند ، آیا جرم حمایت از جنبش سبز بالاتر است یا درخواست از بازیگران زن برای عریان شدن و سپس انتخابشان به جهت بازیگری؟ اگر این خبر که از سوی روزنامه داخلی سپاه منتشر گردید صحت نداشت پس چگونه هیچ برخوردی از سوی دستگاه ها قضایی با این روزنامه صورت نگرفت ؟
صبح صادق سپاه  در  گزارش مذکور نوشته بود:«مافیای سینمای ایران که توسط یکی از بازیگران مشهور سینما اداره می شود، شرط آغاز به کار یک بازیگر را صرف مبالغ کلان و تن دادن به مسائل غیراخلاقی قرار داده است.»
بنابراین گزارش، محمدرضا شریفی نیا که به فساد اخلاقی مشهور بوده و چندی پیش با جدایی از همسر سابق خود دختری همسن فرزندش را به عقد خود درآورد ، معرفی بازیگران مرد برای ایفای نقش در سینما را مشروط به پیش پرداخت اولیه ۸-۷ میلیون تومانی کرده است. همچنین بازیگران زن، علاوه بر این پیش پرداخت با صراحت شگفت انگیزی به تن دادن به مسائل غیراخلاقی برای پیشرفت سریع تر دعوت می شوند.
این شبکه مافیایی به دلیل ارتباط گیری با اغلب کارگردانان، بر سینمای کشور مسلط شده است. ادامه حیات این شبکه در حالی صورت می پذیرد که تاکنون خبری از برنامه احتمالی مسئولین سینمایی برای شکستن این حلقه فاسد و برخورد با این بازیگر منتشر نشده است.
گفتنی است که شریفی نیا در تازه ترین اقدام بی شرمانه، بر سر انتخاب بازیگر برای یکی از فیلم هایی که سمت همیشگی انتخاب بازیگر بر عهده وی بوده به زنانی که برای بازیگری ثبت نام کرده بودند می گوید که باید لخت مادر زاد شده و در جلوی چشمان وی راه رفته و حرکات مختلفی انجام دهند که این سخن با اعتراض بعضی از حضار مواجه شده ولی برخی دیگر نیز تن به خواسته های کثیف وی داده اند.
در حالی که از چندی پیش برخی از سایت های خبری و رسانه های متعهد از مافیای حاکم بر سینمای کشور که زیر نظر یکی از بازیگران مطرح سینمای ایران جان گرفته و به فعالیت خود ادامه می دهد، خبرنگار بولتن نیوز به اطلاعات تکان دهنده دیگری در این رابطه دست پیدا کرده است
محمد رضا شریفی نیا که از سال های ابتدایی دهه هفتاد وارد سینما و تلویزیون شده و به مدد فیلم ها و سریال هایی چون امام علی  پله های ترقی را یک شبه طی کرده است، با زیرکی و نفوذ خود توانسته است مافیای بزرگی را در سینمای کشور ایجاد کند، با در دست گرفتن مسئولیت هایی چون انتخاب بازیگران و بازیگردانی وی در اکثر فیلم های سال های اخیر این موقعیت تقویت بیشتری یافته و لابی وی قدرت بیشتری یافته است.
لازم به توضیح است سایت رجانیوز پس از ساعاتی از انتشار این موضوع اقدام به حذف آن نمود اما تصویر خبر در روزنامه صبح صادق در زیر قابل رویت است. 

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

کمپین بین المللی حقوق بشر: حکومت، کروبی را برای «اعترافات تلویزیونی» آماده می کند

کمپین بین المللی حقوق بشر: حکومت، کروبی را برای «اعترافات تلویزیونی» آماده می کند

مهدی کروبی
مهدی کروبی
۱۳۹۰/۰۶/۰۶
یک روز پس از آنکه فاطمه کروبی از «بازداشت انفرادی» مهدی کروبی در آپارتمانی «بسیار کوچک» خبر داد، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی قصد دارند آقای کروبی را برای اعترافات تلویزیونی آماده کنند.

این کمپین اعلام کرده است که از طریق یک منبع آگاه حکومتی مطلع شده که حکومت اقدام به استخدام «چند روانشناس» کرده تا آقای کروبی را برای حضور در تلویزیون آماده کنند.

کمپین بین المللی حقوق بشر می گوید که منظور از روانشناس، «کارشناسان ورزیده نیروهای امنیتی» هستند که از طریق «شکنجه روانی» متهمان را دچار از هم گسیختگی روانی می‌کنند تا فرد بپذیرد جلوی دوربین حاضر شود.

هادی قائمی، سخنگوی کمپین با تاکید بر این‌که در شش هفته گذشته «هیچ‌کس» از مهدی کروبی خبری نداشته است، شرایط بازداشت این رهبر مخالفان را «غیر قانونی و غیر قابل توجیه» خوانده و گفته است: «همگان باید بسیار نگران سلامتی و جان کروبی باشیم.»

پیشتر فاطمه کروبی در گفت‌و‌گو با سایت «سحام نیوز»، پایگاه اطلاع‌رسانی مرتبط با مهدی کروبی، گفته بود که آقای کروبی «از اول ماه رمضان به یک خانه جدید منتقل شده و در بازداشت انفرادی به سر می‌برد».

خانم کروبی خاطرنشان کرده که مهدی کروبی از ابتدای حبس تاکنون از کلیه حقوق اولیه زندانی ماندن حق هواخوری، ملاقات و داشتن روزنامه و کتاب محروم بوده و افزوده است که این امر می‌تواند به وضعیت جسمی آقای کروبی صدمه وارد کند.

پس از فراخوان مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راهپیمایی مخالفان دولت در همدردی با مردم تونس و مصر در بهمن ماه ۸۹، این دو نفر به همراه همسرانشان در حصر خانگی قرار گرفتند.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر «علی خامنه‌ای و نزدیکترین اشخاص در بیت وی» را مسئول مستقیم حصر آقای موسوی و کروبی دانسته و خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط آن‌ها شده است.

هادی قائمی در این خصوص گفته است: «قوه قضائیه ایران و شخص آقای صادق لاریجانی، نه تنها در برابر اقدامات مقامات امنیتی دست و پابسته و ناظر است، بلکه خود در ادامه و استمرار روند نقض حقوق قضایی مشارکت عامدانه و جدی دارد و این جز آن نیست که رهبر ایران خود بر چگونگی رفتار کنونی با مهدی کروبی و میرحسین موسوی مهر تایید زده باشد.»

در آستانه ۲۵ مردادماه - همزمان با ششمین ماه حبس خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همسران آنها - ده‌ها فعال سیاسی و مدنی و چندین تشکل حامی حقوق بشر و جنبش سبز، در نامه‌ای سرگشاده به نهادهای بین‌المللی، خواستار اقدام جهانی برای پایان دادن به حبس این چهره‌های شاخص جنبش اعتراضی ایران شده بودند

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

فعالیت سیاسی+ شهرام هما یون وشبکه ما هو اره ای کانال۱=تجارت؟!!!!مـــــــا هستــــــیـــــم


با سلام  به دو ستان گرامی. از امروز ما تصمیم دا ریم دست به یک سر یع افشا گر یها بزنیم. وقبل  از هر چیز با ید به دو ستان 
و سروران گرامی عرض کنم.این به این منظو ر نیست که ما  قصد اختلاف بین گرو ها ی سیا سی دا ریم.چون خیلی از دو ستان سیا سی ما واقعا از همه چیز خو د گذ شتن, و با تمام وجود وارد میان کارزار با جمهو ری اسلا می شدن.که بنده در همینجا دست یک یک انها رو می بو سم.با تمام سختیها و فشار از طرف  جمهو ری اسلامی مقا وت کردن و هیچ سهم خو اهی ندا شتن.ولی در عو ض عد ه ای سود جو خو د را سیا سی جا زده و از این  طریق به تجا رت پر دا ختن.و از همه مهمتر اینکه با عث شدن با کا رها شون هیچ گرو هی نتو نه در مدت این ۳۳سال به نتیجه بر سن.یکی از دو ستان عزیز و گرامی به بنده خرده گر فت که چرا میگو ید در این  مدت کا ری نشده و ایشان از این جمله نا را حت بو دن.او لا باید عر ض کنم دو ست و استاد گرامی صحبت من با همه سیا سیون نبو د .بلکه با عده ای بود که  فکر مناف و سهم خو اهی بو دن.این افراد برای همین  در همه جا با عث می شدن  که نشستها به بن بست بر سه.چون اگر دو ستانی که زحمت کشیده بو دن و این نشستها رو  به نتیجه می رساندن.انها چطو ری می تو نستن تجا رت کنن و به سو دهای کلان برسن.که ما  در او لین کار اقدام خو اهیم کرد به افشا گری این افراد.در این فیلم که بنده گذا شتم شما  خو اهید دید که اقای شهرام هما یون با قا طعیت میگه تجار هست و  شبکه ما هو ار های که دا ره تبلیغی برای
تجا رت ایشان هست حالا قضا وت با شما؟!!!!! و  در قسمت دیگه همین فیلم اقای کا مران اتابکی رو می بینید که با بی ادبی تمام به شهرام هما یون حمله می کنه و هر چی از دهنش در میاد به شهرام هما یون میگه.و در قسمتی دیگه از این فیلم شما اقای بهروز صور اسرافیل رو می بنید که چطو ری به بینده سبکه حمله می کنه .حالا شما قضا وت کنید که ما بیراه گفتیم؟!!!!!!!! لطفا فیلم از دقیقه۲/۱۶ ببینید. و ما فیلم با فر متهای مختلف اماده کردیم که می تو انیم از طریق ایمیل  برای دو ستان ار سال کنیم با سپا س

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

نامه مهدي كروبي خطاب به فرزندش

سحام نيوز: مهدي كروبي در نامه اي به فرزندش حسين؛ طي نامه اي مواردي را با وي پدرانه در ميان گذارده است. به گزارش سحام نيوز و به نقل از صفحه فيس بوك شخصي حسين كروبي، در بخشي از اين نامه آمده است: “يقين داشته باشيد اين دوران سخت و دشوار پايان خواهد يافت. زشتي و شرمندگي مي ماند براي افراد و مسئوليني كه ظلم مي كنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پايمال مي نمايند. ”
متن كامل اين نامه بدين شرح است:
نزديك به شش ماه است كه هنوز موفق به ديدار پدرم نشده ام تا وي را حتي براي دقايقي ببينم. خواستم تا در آستانه اين ماه رمضان از پدرم يادي كرده باشم . پدري كه مانند مهندس موسوي و همه زندانيان سياسي دچار كينه و عداوت ماموران امنيتي قرار گرفته اند. اميدوارم در اين ماه، زندانيان سياسي همچون احمد زيدآبادي، محمد داوري، عبدالله مومني، عيسي سحرخيز و بهاره هدايت و بسياري ديگر از زندانيان و نيز گمنامان در بند كه به ناحق دچار ظلم ظالمين شده اند هرچه زودتر آزاد شده و مسببان اين ظلم در اين ماه رحمت و توبه از درگاه خداوند طلب بخشش كنند و به عقلانيت و انسانيت بازگردند.
اين متن نامه اي است كه پدرم چند ماه قبل براي من نوشته بودند. متاسفانه در آن ايام، رسانه هاي جريان حاكم با شايعه پراكني، خبر خروج من از كشور و پناهنده شدن در كشوري امن را منتشر كرده بودند. اين خبرها توسط ماموران به گوش پدرم رسيده بود و ايشان چون نگران جو سازي و سوء استفاده جريان حاكم بودند، طي نامه اي به من در اين خصوص ابراز نگراني خود را اعلام كردند.
بسمه تعالي
فرزند عزيز و نور چشمم حسين كروبي
سلامتي شما و خانواده محترم و فرزندان عزيز زهرا خانوم و احمد جان را از خداوند منان خواستارم. انشاله از همه خطرها مصون و محفوظ باشيد. يقين داشته باشيد اين دوران سخت و دشوار پايان خواهد يافت. زشتي و شرمندگي مي ماند براي افراد و مسئوليني كه ظلم مي كنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پايمال مي نمايند. با توكل به خداوند بزرگ در كنار خانواده و فرزندان باشيد و در خصوص ملاقات با پدر، هرگونه صلاح مي دانيد عمل نماييد و از مسافرت به خارج از كشور حتما پرهيز نماييد زيرا مصلحت نيست و مطمئن باشيد ندامت و پشيماني جبران ناپذيري دارد.
مهدي كروبي

دزدي يك اخوند از فروشگاه كتاب


دزدي يك اخوند از فروشگاه كتاب

۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

روند تحولات سیاسی و ً نظمی ً دگر در جمهوری اسلامی




تردیدی نیست رژیم اسلامی دورانِ سختی را پشت سر میگذارد. اختلافات باندهای درونِ حکومت به مرحله ای رسیده است که شخص ًرهبر ً هم قارد به کنترل و اداره آنها نیست. نصایح او به دولتمردانش برای محدود کردن نزاعها در درون نظام کارآیی خود را از دست داده و او می بایست در پی چاره جوئیهای جدید باشد. از همین رو او ناچار است برای حفظ ًکاریسمای ً فروریخته خود و حفظ نظام، ًهیاتی ً را برای حل اختلاف مابین دولت و مجلس برگزیند. امّا از سویی دیگر در این وانفسای سرخوردگی، امید ًرهبر ً و مراجع تقلید حکومت برای ماندگار شدن پیش از هرچیز به نقش سپاه و دخالت سپاه در حوزه سیاست است. توجیه ملایان حکومتی در رابطه با دخالت سپاه در سیاست، همان نصح صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بیان میدارد که یکی از وظایف سپاه پاسداران، پاسداری از نظام و حفظ نظام اسلامی است. به همین منظور با انتصاب این توجیه ًقانونی ً، سپاه پاسداران وظیفه خود میداند علاوه بر داشتن دستی بلند در حوزه اقتصاد، حوزه سیاست کشور را هم تیول خود بداند و معین کند در آینده چه گروه و چه دسته ای حقّ اظهار نظر سیاسی و یا حضور در صحنه سیاست کشور را دارند.

کوروش اعتمادی
3 آگوست 2011
koroush_etemadi@hotmail,com

روندِ شکل گیری دسته بندیهای جدیدِ سیاسی در جمهوری اسلامی، حامل پیامدهای سیاسی معینی است. تغییرات در نظر گرفته شده در رابطه با ترکیب جدید رژیم بنوعی بیانگرماهیتِ حکومت در آستانهِ دور آتی ًانتخابات ً مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری است. بیرون راندن ًاصلاح طلبان ً و طرد ً اصولگرایان منحرف ً از دایره قدرت، تلاش برای بازگرداندنِ ًاعتبار ً فروریخته ًرهبریً به سبب دخالتهای مکرر و آشکار او در ترمیم کابینه دولتِ احمدی نژاد، اتحاد جبهه ً اصولگرایان ً و یا جمع آوری آنها در ًجبهه پایداری ً که در پیش روی حکمیت مطلق ًرهبرً سرتمکین فرود آورند؛ از جمله آن هنجارهای سیاسی است که جمهوری ملّایان در این اواخر با آنها دست بگریبان است. امّا در کِش و قُوس همهء این دگرگونیها می بایست به تلاش ًرهبرً در حذف هاشمی رفسنجانی از سلسله مراتب قدرت توّجه جّدی مبذول داشت که با تشکیل ًهیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قواً ً به سرپرستی آیت الله هاشمی شاهرودی او بنا دارد به یکباره مردم شماره 2 رژیم را خانه نشین و او را در مجموعه نظام بی خاصیت کند.

در واقع معمار دگر شدنِ حاکمیت با ترکیب کنونی خود ًرهبر ً است، اگر چه او زیرکانه تلاش میکند حفظ ظاهر کند ومسئولیت مهندسی جدید را به دستچین شده های خود بسپارد. هاشمی رفسنجانی هم کاملا ً به اوضاع درهم ریخته نظام و ترفندهای سیاسی ًرهبری ً واقف است و چندان هم در شرایط امروز ناخشنود از حذف خود از صحنه سیاست نیست، ولی ترک قدرت را هرگز نمی پذیرد. او میداند رژیم در چندین عرصه در بن بست است و نظام از هر دورهِ دیگر پس از حیات سیاسی اش، شکننده تر از پیش شده است. او با کنار گذاشتن اش از صحنه سیاست خود را برای روزی آماده میکند تا بار دیگر پا پیش گذارد و با تمسخر تباهی در مملکت را به رخ ًرهبر ً بکشاند. در رابطه با بی رونق شدن دکّان سیاسی هاشمی رفسنجانی، ًرهبرً معلم قاری خوانی خود هاشمی شاهرودی را به صحنه آورده است تا از یک سو بطورغیر مستقیم وظیفه مستمر خود در اداره دولت و حکومت را نامرئی کند و از سویی دیگر با برافراشتن علم وکُتل هاشمی شاهرودی در مقابل هاشمی رفسنجانی، عذر هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاست را بخواهد. در همین رابطه آیت الله ممدوحی عضو مجلس خبرگان رهبری میگوید: نتیجه تشکیل ًهیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا ً همان از میان رفتن نقش حکمیت مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رفسنجانی است ً. او میگوید: علیرغم اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل اختلاف مابین مجلس و شورای نگهبان تأسیس شد امّا پس از مدتی این مجمع به یکی از ابزارهای ًرهبری ً برای حل اختلاف مابین سه قوا تبدیل شد.

البتّه فراموش نکنیم پاسخ دندان شکنِ اخیر ًرهبری ً به هاشمی رفسنجانی در پی اعلام مواضع دوپهلوی هاشمی در رابطه با ًانتخابات ً دور آینده مجلس شورای اسلامی و تلاش او برای کسبِ اجازه ورود برخی از ًاصلاح طلبان ً به دور ً انتخابات ً بود که رفسنجانی اظهار داشته بود : برگزاری انتخابات آزاد مجلس و ریاست جمهوری با حضور واقعی تمامی جناح ها و گروه های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی، می تواند به خروج از اوضاع سیاسی کشور کمک کند ً. این اظهار نظر سیاسی همان موضعگیری سیاسی هاشمی رفسنجانی در دو سال پیش است که عنوان کرده بود؛ اوضاع سیاسی در کشور درهم ریخته است و تنها ٌرهبری ً است که قادر است با عفو عمومی معتقدانِ به نظام، عامل خروج کشور از بحران باشد. امّا بنظر نمیرسد وضعیت سیاسی ًاصلاح طلبانِ ً حکومتی بهتر از موقعیت سیاسی کنونی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد. میدانیم از مدتها پیش بالاترین ارگان نظامی حکومت، سپاه پاسداران، با کسب مجوز رسمی از سوی ًرهبرًی و مراجع تقلید حکومتی به نقشی قطعی در تعیین ساختار و ماهیت حکومت دست یافتند. از پیش میدانیم سپاه به صراحت جبهه ًاصلاح طلبان ً را پس از عدم تمکین آنها به نتایج دور دهم ریاست جمهوری رژیم در 22 خرداد 88، جبهه ًفتنهً قلمداد کرده و از سران این جبهه، خاتمی موسوی کروبی، میخواهد در صورت طلب پوزش رسمی از ًرهبریً میتوانند امکان شانس خود برای حضور در ًانتخابات ً دور آتی مجلس شورای اسلامی را مشروط بدست آورند. پس بزعم سپاه صدوراجازه برای ورود ًاصلاح طلبان ً به صحنه رقابت ًانتخابات ً و احیاناً دادنِ چند کرسی مجلس نشینی بی ثمر به آنها، همه بستگی به طلب بخشش رسمی آنها از پیشگاه ًرهبریً دارد.

امّا خود ًرهبریً هم در رابطه با ترکیب دور آینده مجلس شورای اسلامی بیکار ننشسته و دوتن از آیت الله های بامتنفذ و مجزگوی خود را مأمور کرده است تا ًجبهه ای پایدار ً از همهء ًاصولگرایانی ً بوجود آورند که برای حفظ نظام و بارگاه حکمیت او جان و دست میشکنند. آیت الله کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، و آیت الله مصباح یزدی هر دو مأموریت یافته اند تا با جدا کردن برخی از چهره های شرمنده ًاصولگرا ً از کابینه احمدی نژادی و متحد کردن آنها با دیگر ًاصولگرایانی ً که در مُریدی آنها نسبت به ًرهبری ً شکی نیست، ًجبهه پایداری ً را بوجود آورند تا با حمایت بی چون و چرا از حاکمیت مطلق ولی فقیه بقای حکومت را ممکن شوند. البّته در این دسته بندیهای جدید هاشمی رفسنجانی تلاش میکند برای حفظ خود در هرم قدرت ابتداء با گروه ًاصلاح طلبان ً، اگر میسر نشد با گروه ًمؤتلفه اسلامی ً وارد زد و بند شود.

در واقع این تنگناها و تسویه حسابهای سیاسی از ویژگیهای حکومتهای استبدادی در طول تاریخ بوده که پس از کنده شدن از جامعه برای ماندن حلقه حاکمیت را تنگتر کرده، و برای لب فروبستنِ هر پژواک اعتراض، خودی ونا خودی را از صحنه رقابتهای سیاسی حذف میکنند. این واقعیت را ولی فقیه حکومت خوب میداند در صورت پاسخگویی به کوچکترین خواست مردم، مطالبات بیشتری از سوی جامعه در مقابل او قرار خواهد گرفت. از همین رو است او فرمان کشتار و سرکوب میدهد تا با ارعاب، جامعه را به خمودی بکشاند. امّا روندِ تحولات سیاسی و بندبازیهای باندهای درون نظام این پرسش را پیش روی ما قرار میدهد چه کسانی و چه دسته سیاسی، خارج از این دایره بسته قدرت، قادر هستند در آینده جایی در صحنه سیاسی کشور داشته باشند؟ تردیدی نیست رژیم اسلامی دورانِ سختی را پشت سر میگذارد. اختلافات باندهای درونِ حکومت به مرحله ای رسیده است که شخص ًرهبر ً هم قارد به کنترل و اداره آنها نیست. نصایح او به دولتمردانش برای محدود کردن نزاعها در درون نظام کارآیی خود را از دست داده و او می بایست در پی چاره جوئیهای جدید باشد. از همین رو او ناچار است برای حفظ ًکاریسمای ً فروریخته خود و حفظ نظام، ًهیاتی ً را برای حل اختلاف مابین دولت و مجلس برگزیند. امّا از سویی دیگر در این وانفسای سرخوردگی، امید ًرهبر ً و مراجع تقلید حکومت برای ماندگار شدن پیش از هرچیز به نقش سپاه و دخالت سپاه در حوزه سیاست است. توجیه ملایان حکومتی در رابطه با دخالت سپاه در سیاست، همان نصح صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بیان میدارد که یکی از وظایف سپاه پاسداران، پاسداری از نظام و حفظ نظام اسلامی است. به همین منظور با انتصاب این توجیه ًقانونی ً، سپاه پاسداران وظیفه خود میداند علاوه برداشتن دستی بلند در حوزه اقتصاد، حوزه سیاست کشور را هم تیول خود بداند و معین کند در آینده چه گروه و چه دسته ای حقّ اظهار نظر سیاسی و یا حضور در صحنه سیاست کشور را دارند. و یقینا ً می بایست از هم اکنون این واقعیت را پذیرفت، برگزیدگانِ حوزه های قدرت و مسئولین سیاسی در آینده کسانی خواهند بود که پیوسته از چارچوب کنونی نظام و همهء ویژگیهای آن دفاع کرده، و هرگز حکمیت مطلق ولی فقیه حکومت را مورد پرسش قرار ندهند.

کوروش اعتمادی
3 آگوست 2011

۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

کوی دانشگاه تهران، لانه زنبور

ساعت چهار صبح جمعه هجدهم تیرماه 1378 اتفاقی در خیابان امیرآباد تهران رخ داد که تاریخ اعتراضات دانشجویی و جنبش دانشجویی در ایران را با فصل کاملا جدیدی روبرو کرد. برای نخستین بار از تاسیس دانشگاه در ایران نیروهای انتظامی و لباس شخصی به بزرگترین خوابگاه دانشجویی ایران (کوی دانشگاه تهران ) یورش بردند، آنها ابتدا وارد ساختمان شماره چهارده، در چند قدمی در اصلی کوی شدند، بیشتر دانشجویان در این زمان در خواب بودند و هنوز از واقعه ای که در حال رخ دادن بود، اطلاعی نداشتند.
نیروهای مهاجم وارد ساختمانی شدند که بیش از یکصد اتاق کوچک داشت و در هر اتاق چهار دانشجو زندگی می کرد، درهای چوبی را با لگد می شکستند و با باتوم به جان دانشجویان می افتادند و دانشجویانی که با لباس راحت و گاه لباس زیر در تابستان داغ تهران در خواب بودند مبهوت و هراسناک سعی می کردند از اتاق ها فرار کنند.
گروهی از نیروهای انتظامی در جلوی در خروجی صف کشیده و تونلی ساخته بودند که دانشجویان در حال گریز از اتاق ها ناچار شوند از داخل آن عبور کند. هنگام عبور از تونل سیل باتوم و لگد به سر و بدن دانشجویان سرازیر می شد. حمله یک ساعت و نیم به طول انجامید، سپس نیروها به خیابان امیرآباد عقب نشستند.
ساعت 6:30 صبح، حمله مجدد به کوی دانشگاه آغاز شد.اینبار ساختمان های شماره 22، 4 و بقیه ساختمان ها. شیوه برخورد همان بود که در حمله اول صورت گرفته بود. کوی دانشگاه تهران محل زندگی بیش از ده هزار دانشجو از شهرهای مختلف ایران، بزرگترین مجتمع خوابگاهی در ایران می باشد.
توقیف روزنامه سلام که در تیتر اول خود اصلاح قانون مطبوعات را پیشنهاد سعید امامی اعلام می کرد، آغاز اعتراضات دانشجویان کوی دانشگاه بود. این اعتراضات به دانشگاه تبریز نیز گسترش یافت که موجب سرکوب شدید اعتراضات دانشجویان این دانشگاه شد.
مجموعه تحولات 18 تا 23 تیرماه، به کشته و زخمی شدن تعدادی از دانشجویان و مردم انجامید. تاکنون هیچ گونه آمار رسمی از تعداد کشته شدگان و آسیب دیدگان این واقعه ارائه نشده است، تنها یک نام رسما اعلام شد: عزت ابراهیم نژاد؛ دانشجوی سابق، سرباز و شاعر. او در خیابان امیرآباد در زد و خورد با لباس شخصی ها و نیروهای ویژه کشته شد. پیگیری پرونده او هیچ گاه به نتیجه روشنی نرسید.
چند ماه بعد دادگاهی برای واقعه کوی دانشگاه برگزار شد که در آن چند سرباز بعنوان متهم در دادگاه حاضر شدند، نتیجه پایانی دادگاه محکومیت یک سرباز بخاطر دزدیدن یک ماشین صورت تراش از کوی دانشگاه بود. همچنین فرهاد نظری فرمانده حمله به کوی دانشگاه تبرئه شد .
نمای دوم : ساعت بین 2 تا 3 بامداد دوشنبه 25 خرداد 1388 – ده سال بعد از حمله 18 تیرماه 78- دوباره کوی دانشگاه مورد حمله قرار می گیرد. اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری کوی دانشگاه را بار دیگر نا آرام کرده بود. درگیری میان دانشجویان و نیروهای ویژه انتظامی و لباس شخصی در خیابان امیرآباد ادامه داشت که نیروهای لباس شخصی با کمک نیروهای ویژه به داخل کوی هجوم بردند. چند ماه بعد از این حمله، فیلم مربوط به آن که توسط نیروهای لباس شخصی گرفته شده بود منتشر شد، که از وسعت و شدت این حمله خبر می داد. طی این حمله بر اساس اطلاعیه دفتر تحکیم وحدت، پنج دانشجو کشته شدند و بیش از یکصد تن از آنها به طبقه منفی چهار ساختمان وزارت کشور منتقل شدند که در این مکان مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند.
آخرین حکم دادگاه این واقعه در چند روز گذشته منتشر شده است. طی این حکم، چهارده دانشجو به احکامی مانند حبس، جریمه، شلاق و تعلیق محکوم شده اند و در احکام منتشر شده خبری از محکومیت مهاجمان دیده نمی شود.
دفتر تحکیم وحدت و هجده تیر 
دفتر تحکیم وحدت یکی از تشکل های فعال در جریانات بعد از هجده تیرماه بود. اولین بیانیه دفتر تحکیم، دعوت دانشجویان به تجمع اعتراضی در مقابل در اصلی دانشگاه تهران در روز شنبه نوزدهم تیر ماه بود و در این روز دفتر تحکیم و نمایندگان آن به شکل رسمی از بالاترین مقام کشور خواستار پاسخگویی شدند. 
علی افشاری که در زمان وقوع حوادث 18 تیرماه از اعضای دفتر تحکیم وحدت بود در مصاحبه ای با یورونیوز فارسی، به تلاش این تشکل برای حمایت از دانشجویان و جلوگیری از انحراف اعتراضات دانشجویی اشاره می کند. 
آقای افشاری می گوید محافظه کاری دولت محمد خاتمی و جریان محافظه کار حکومتی، از جمله عواملی بود که باعث شد خواسته دانشجویان در 18 تیر به سرانجام نرسد.
حضور علی افشاری در مصاحبه تلویزیونی و افشاگری های دفترتحکیم وحدت درباره فریب این تشکل و عدم اجرای وعده های داده شده، اهداف حمله به کوی دانشگاه و آینده جنبش دانشجویی از موضوعاتی است که درباره آنها با علی افشاری گفتگو کرده ایم.
چرخه تنبیه زنبورها
اصطلاح “ لانه زنبور” از دوران پهلوی دوم برای توصیف اعتراضات دانشجویان ساکن کوی به این مکان داده شده بود. اصطلاحی که به اعتقاد بسیاری، در دوران جمهوری اسلامی نیز بدون مصداق نمانده است.
حمله به کوی دانشگاه تهران در هر دو دوره ( 18 تیر 1378 و 25 خرداد 1388) از تشابهات بسیاری برخوردارد که فرضیه برنامه ریزی واحد از سوی افراد یا گروه طراحی کننده هر دو حمله را قوت می بخشد. 
هر دو حمله در ساعات بین دو تا چهار بامداد انجام شده است. شکل درگیری ها و ورود به کوی دانشگاه و حمله به ساختمان ها و حتی تونل ساختن برای ضرب و شتم دانشجویان کاملا مشابه و به طرز شگفت آوری یکسان است. 
انتقال دانشجویان به بازداشتگاه و ضرب و شتم آنان، عدم برگزاری دادگاه برای مسببان حمله، مشخص نشدن ضاربان دانشجویان کشته شده، صدور احکام زندان و جریمه برای دانشجویان و عدم صدور هیچ حکمی برای مسببان از مشابهت های دیگر هر دو حمله است. همچنین همراهی لباس شخصی ها با نیروهای ویژه در هر دو هجوم به کوی دانشگاه کاملا مشابه است.
هجده تیر از منظر شخصیت ها و گروههای سیاسی
رهبر جمهوری اسلامی 
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در روز دوشنبه 21 تیر ماه 78 در حالی که دانشجویان در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، نسبت به تهاجم به کوی دانشگاه موضع گیری کرد و طی سخنانی گفت: “… اين حادثه تلخ، قلب مرا جريحه دار كرد. حادثه غيرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود… مگر من بارها نگفته ام در اجتماعات كسانى كه مخالفند، هيچ كس نبايد رفتار خشونتآميز داشته باشد؟ چون اين، دشمن را خوشحال میكند. بارها ما اين حرف را گفتيم، چرا گوش نكردند؟! چرا گوش نمىكنند؟… اگر عكس مرا هم آتش زدند و يا پاره كردند، بايد سكوت كنيد… دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان اين قضايا هستند. اين پولى كه مجلس آمريكا تصويب كرد كه بايد براى مبارزه با نظام ايران صرف شود، اين پول و چندين برابر اين پولها كجا مصرف شد؟ معلوم است، براى همينطور طراحي هايى مصرف مىشود، شکی نیست.”
اما شاید مهمترین اظهار نظر آقای خامنه ای درباره 18 تیر در 14 خرداد 90 مطرح شده باشد، آنجا که می گوید: “دشمنان ما تصور می كردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى اين نظام مقدس كليد زده خواهد شد… يك برنامه ريزى ده ساله كردند… ده سال بعد اميدوار بودند كه نتيجه بدهد. سال 78 كه آن حوادث پيش آمد، آن كسى كه اين حوادث را خنثى كرد، مردم بودند. روز بيست و سوم تير سال 78 مردم آمدند در خيابانها، توطئه دشمن را كه سالها برايش برنامه ريزى كرده بودند، در يك روز باطل كردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز يك برنامه ريزى ده ساله بود تا سال 88. به نظرشان فرصتى به دست می آمد.”
آیت الله خامنه ای در این سخنان از طرحی سخن گفته است که در آن قرار بوده ده سال بعد از واقعه کوی دانشگاه دشمن طرحی برای آشوب در کشور داشته باشد که حاکمیت آنرا خنثی کرده است. تاکید بلندپایه ترین مقام حکومت در ایران بر اهمیت واقعه 18 تیر و بعد از آن واقعه 25 خرداد گویای اهمیت نقش دانشجویان در فرایندی است که از سوی حاکمیت سیاسی درایران برنامه ریزی دشمن برای آشوب در کشور تلقی شده است. این دیدگاه می تواند در تحلیل دقیق تر چرایی هجوم های مشابه به کوی دانشگاه اهمیت فراوانی داشته باشد.
گروههای ملی – مذهبی
نهضت آزادی حمله به کوی دانشگاه و سردادن شعارهای تند و حمله به مغازه ها و بانک ها را یک جریان هدف دار به هم پیوسته تحلیل کرده و معتقد است « …در این برنامه محور اصلی، ایجاد تقابل میان مقام رهبری و رئیس جمهور است. نهضت آزادی ایران چنین تقابلی را نه به نفع رهبری و کیان کشور می داند و نه به نفع هیچ یک از مسئولان کشور و محافظه کاران و اصلاح طلبان.»
عزت الله سحابی از شخصیت های شاخص ملی – مذهبی که اخیرا درگذشت، درباره واقعه 18 تیر نوشت: « در سه نمونه دیگری که شاهد حمله به دانشگاه بوده ایم یعنی 16 آذر 1332، اول بهمن 1340، 13 آبان 1357 چنین تعرضی با این ابعاد و این موج قساوت و خشونت صورت نگرفته بود. به همین دلیل وضع دانشجویان بسیار داغ و پرهیجان است و بعضا حرف هایی تند و غیر عملی را در قالب شعار و بیانیه مطرح می کنند.»
آقای سحابی پیشنهاد «اعتصاب اعتراضی با فواصل معین » را بعنوان راهکار برای دانشجویان پیشنهاد می کند.
چند روز بعد از فروکش کردن اعتراضات خیابانی، شخصیت های اصلی نیروهای ملی مذهبی مانند دکتر پیمان، عزت الله سحابی، مهندس معین فر و دکتر ابراهیم یزدی در نامه سرگشاده ای به رئیس جمهور تحت عنوان «این فرصت تاریخی را از دست ندهید» درباره عدم رسیدگی به درخواست های دانشجویان به انتقاد از وی پرداختند. در این نامه خطاب به آقای خاتمی نوشته شده است: « … چنانچه برخوردی فعال با آمران و عاملان حوادث اخیر که تنها بخشی از سناریوی سرکوب اصلاحات هستند، پیش نگیرید، مسئولیتی تاریخی متوجه شماست.»
احزاب اصلاح طلب 
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در اولین بیانیه خود بعد از وقایع 18 تیر، این اقدام را با پرونده قتل های زنجیره ای مرتبط دانست.
جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز در اولین بیانیه خود، رویداد 18 تیر را حلقه ای از اجزای طرحی بزرگتر دانسته و تاکید می کند که باید « فاجعه هتک حرمت دانشگاه … را حلقه ای از اجزای طرحی بزرگتر که با هدف ناتوان نشان دادن دولت در تامین حقوق و امنیت مردم و ایجاد یاس و انفعال به ویژه در میان نخبگان جامعه ارزیابی کرد. ضرورت دارد که هدف مجریان این پروژه که بی شباهت به پروژه قتل های زنجیره ای و حذف عنصر مردمی و متفکر جامعه به عنوان بزرگترین تکیه گاه دولت و رئیس جمهور نیست، بدفت هم در سطح اندیشه سازی و هم در سطح اجرا و عملیات شناخته و معرفی گردد.»
کارگزاران سازندگی در 20 تیر ماه در بیانیه ای با اشاره به تهاجم خشونت بار به کوی دانشگاه هشدار می دهد که «…چنانچه از روی تدبیر و درایت ابعاد سوء این نوع اقدامات کنترل و نتایج زیان بار آنها برطرف نگردد، می تواند به یک معضل جدی در اداره کشور تبدیل شود. مسلما رفع سریع توقیف روزنامه سلام و برخورد جدی با عوامل تهاجم به دانشگاه و دلجویی از دانشجویان عزیز و جبران پیامدهای ناشی از برخوردهای ناصواب با نیروهای انقلابی در چندماه گذشته … می تواند به عنوان نخستین گام برای فائق آمدن بر مشکلات جاری کشور … تلقی گردد.»
مجمع روحانیون مبارز نیز در اولین بیانیه خود که در روز شنبه 19 تیر منتشر شد بیشتر به مسئله توقیف روزنامه سلام پرداخته و در پایان بیانیه، به واقعه کوی توجه کرده است.
سازمان ها و احزاب محافظه کار
انصار حزب الله اصلی ترین متهم شناخته می شود که اعضای آن در حمله به کوی دانشگاه نقش داشته اند. این گروه در اولین موضع گیری خود با اظهار همدردی با آسیب دیدگان حادثه کوی که آن را « فتنه کور» نامیده و خواستار « .. رسیدگی به علل و عوامل حوادث اخیر و مجازات سریع عاملان آن شد. » انصار حزب اله همچنین آنچه را که « برخی روزنامه های تشنج آفرین وابسته به گروه های پیدا و پنهان سیاسی » به آن ها نسبت داده اند را تکذیب و هر گونه دخالت و حضور خود در وقایع کوی دانشگاه را نفی کرده است.
مسعود ده نمکی بیش از یک ماه بعد از این واقعه تاکید می کند که «… تحکیم بازیچه بود، نیروی انتظامی هم با آن روش برخورد بازی خورد … من معتقدم که جریان دوم خرداد در حادثه کوی دانشگاه بیشتر از همه نفع برد. به دنبال این (تعطیلی سلام) نیروهای اجرایی دفتر تحکیم وحدت به عنوان گروه فشار، عامل ضربت و جاده صاف کن جریان دوم خرداد وارد عمل شدند … من در کوی دانشگاه دوربین های متعدد را دیدم… »
محمد کاظم انبارلویی از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه اسلامی دانشجویان معترض در این جریان را « گروه فشار دانشجویی» و « جمع آشوب طلب» نامیده و بر «غیر قانونی» بودن تجمع دانشجویان تاکید می کند بدون آنکه به محکوم کردن ورود به کوی اشاره ای کرده باشد.
انجمن های اسلامی اصناف و بازار تهران همسو با موتلفه تاکید می کنند که «… تجمع و راهپیمایی غیر قانونی و ضرب و شتم عابران و افراد بی گناه و شعار علیه مقدسات و ارزشهای ملت و اسلام و بهانه دادن به صداهای بیگانه و شادی بخشیدن به آمریکای جنایتکار و همخوانی با منافقان و ضد انقلاب همه و همه از تلخ ترین صحنه ها بود.»
تحلیل های اعضای جمعیت موتلفه از این هم فراتر رفت تا جایی که آقای انبارلویی در یادداشتی به طرح این مسئله پرداخت که روشن کند آیا اعتراضات 18 تیر جنبش دانشجویی است یا نه؟ وی سه خصیصه جنبش دانشجویی در نیم قرن اخیر برشمرده است:« 1. ضدیت با استبداد جهانی بویژه آمریکای جنایتکار، 2. ضدیت با استبداد داخلی و 3. همراهی و همگامی با مردم ». از نظر او« … پدیده ای که در هفته گذشته رخ داد ( به دلیل حمایت آمریکا ) نه تنها فاقد مهمترین خصیصه جنبش دانشجویی یعنی ضدیت با استبداد جهانی و آمریکا بود بلکه از حمایت و همراهی بی دریع امپریالیسم جهانی هم برخوردار بود. »
حبیب الله عسگراولادی در واکنش به حادثه کوی دانشگاه خواستار آن است که « موضوع تظاهرات غیر قانونی در شب جمعه 18 تیرماه، تخریب کوی و سپس تحصن، تظاهرات بدون مجوز و خشونت علیه مردم و تخریب اموال عمومی همه به لحاظ حقوقی، قضایی و امنیتی باید پیگیری شود. بی شک کسانی که در آشوب های تهران پا به میدان براندازی گذاشتند، عنوان مفسد و محارب را سزاوارند زیرا سرویس های جاسوسی دشمن فرمان چنین اعمالی را صادر می کردند.»
جامعه روحانيت مبارز تهران نیز اعتراضات دانشجویی را کار دشمنان و مطرودان انقلاب اسلامی دانسته که پس از وقوع این حادثه تلخ در این چند روز اخیر با نفوذ در جمع دانشجویان دست به حرکت هایی زدند و با توهین به مقدسات اسلام و انقلاب حرمت ها را شکستند.
نمای آخر: نرده های کوتاه ، نرده های بلند
در 18 تیرماه ، هنگامی به کوی دانشگاه تعرض شد، نرده هایی که محوطه بزرگ کوی را حفاظت می کرد اندکی بیش از یک متر ارتفاع داشت. به همین دلیل دانشجویان امکان آن را داشتند که از هجوم نیروهای ویژه و لباس شخصی به خیابان های اطراف بگریزند. 
چند ماه بعد از حمله به کوی دانشگاه، دولت محمد خاتمی شهرداری تهران را مامور بازسازی کوی دانشگاه کرد. اتاق های دانشجویان بازسازی شد، فضای کوی به حالت گذشته بازگشت با این تفاوت که نرده های بلندی گرداگرد کوی را پوشاند که دیگر براحتی نمی شد از آنها گریخت، چرا که در هجوم 25 خرداد 88 نرده های بلند کوی دانشگاه نیز به یاری سرکوب شتافته بود
سازمان همبستگی ملی جو انان ایران(انگلستان

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

عقده های برخواسته از حکومت جمهوری اسلامی

مقاله از اقای علی ضرابی

عقده های برخواسته از حکومت جمهوری اسلامی
در این چند روز جنایاتی در کشورما رخ داده که تاکنون در کشور ما ویا هیچ کشوری رخ نداده است. وبه نظرم شما هم نشنیده باشید که عده ای در روز روشن ویا شب تاریک به خانه و کاشانه مردم بریزند و با زور و عنف عمل غیرانسانی و غیرحیوانی جنسی با بانوان آن خانه انجام دهند. البته این چنین اخباری ساختگی به نظرمیرسید ولی من امروز شرح آنرا از زبان دادستان جمهوری اسلامی شنیدم؟ داستان گلستان خود اعلام کرد که متأسفانه عده ای روزگذشته به منزل بانوئی هجوم برده و همه آنها به عنف به آن خانم تجاوزکرده اند ومن دستور پیگیری و پرونده دستگیری مجرمین را دادم. امیدوارم هرچه زودتر مجرمین را گرفته وسزای عمل غیرانسانی آنها داده شود. خبرگیج کننده است و عجیب اینکه در محل دیگری در اطراف کاشمر در روز روشن عده ای از دیوار منزلی که صاحبخانه و میهمان زن ومرد او در آنجا حضور داشته اند وارد شده و زنان را از مردان جدا نموده و بانوان را مورد تجاوزجنسی قرار داده اند. چنین اخباری حیرت انگیز و غیرقابل قبول است ولی متأسفانه حقیقت دارد کمی فکرکنید این بانوان نگون بخت پس از این جنایت درچه حالی میتوانند باشند. بطور قطع همه آنها مرگ را درچنین وضعیتی آرزو دارند این بانوان و همسران و برادران و کسان آنها پس از این واقعه وحشتناک درچه وضعی می توانند باشند؟
منشأ این گونه جنایات کجاست؟ از نظر نگارنده خیلی راحت می توان گفت اعمال و کردارو قوانینی که منطبق با عرف امروز به هیچ وجه منطقی نیست. منشأ چنین جنایاتی می تواند باشد. زمانیکه پسران را که پیراهن آستین کوتاه بپوشند ویا موی سر خود را بطوری که دلشان می خواهد آرایش کنند ویا دختران و بانوانی را که صورت خود را آرایش نرمی نموده اند ویا موی سر آنها از زیر روسری کمی بیرون آمده باید شلاق بخورند و حتک حیثیت آبروی آنها بشود. تاچه حد می تواند برای جوانان عقده ساز باشد آیا یورش به منزل مردم و دست درازی وحتک حرمت ناموس مردم از این عقده ها ناشی نیست؟ چرا چنین اتفاقی در کشورهای اروپایی و حتی در کشورهای مسلمان که زنان آزادی بیشتری دارند و لااقل پلیس و قانون به پوشش آنها کاری ندارد این اتفاقات غیرانسانی رخ نمی دهد.
قوانین ودستورات و فشار غیرانسانی به هر ملتی موجب طغیان ملت ها را فراهم می کند و بدبختانه همه این نارسایی ها از بغض و عقده هایی می باشد که حاکمان خود فریب داده گرفتارآن هستند و دستآورد آنهم بطورقطع زوال آنها خواهد بود

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

تهاجم به جبهه ملی ایران

تهاجم به جبهه ملی ایران
دکترحسین موسویان
رئیس هیئت اجرائیه ومسئول تشکیلات جبهه ملی ایران
درهفته های اخیرتهاجمات نامعقول وناموجهی توسط برخی افراد با امضاء ویا بدون امضاء علیه جبهه ملی ایران صورت گرفته است که بایددرمورداین تحرکات برای  اعضاء وهواداران ارجمند جبهه ملی  توضیحات لازم داده شود .
جبهه ملی ایران از بدو تاسیس در سال 1328 تا کنون فعالیت سیاسی و تشکیلاتی خود را اگر چه با فراز و نشیب ها و گاه وقفه هایی ادامه داده است . اگرفقط از دوران انقلاب به بعد مد نظر باشد ما در روز پنجم پیروزی انقلاب طرح انتقال قدرت به ملت را طی بیانیه ای پیشنهاد کردیم که میتوانست به نحوی دموکراتیک انتقال قدرت به ملت ایران یعنی حاکمیت ملی را محقق سازد که متاسفانه در آن جو هیجانی انقلاب به آن توجهی نشد .
ما در سه سال اول پس از انقلاب در تهران و برخی شهرهای دیگر مرکز تشکیلات داشتیم . پس از چندی روزنامه رسمی پیام جبهه ملی را منتشر کردیم که در تمام کشور پخش میشد و مورد استقبال و حمایت مردم بود .       شماره های آخر آن روزنامه در چهار چاپخانه و تا تیراژ دویست و چهل هزار نسخه که در حقیقت حداکثر مقدورات ما بود منتشر میگردید و به سرعت نایاب میشد . سازمانهای شانزده گانه جبهه ملی در تهران رو به گسترش بود و در اکثر شهرها و شهرستانها شاخه های تشکیلات جبهه ملی تاسیس شده و مشغول فعالیت بودند . این اقبال روزافزون مردم به جبهه ملی حاکمیت اقتدارگرا و انحصارطلب را که اصولا با حاکمیت ملی و دموکراسی سازگاری ندارد ناگزیر ساخت تا به مقابله با جبهه ملی برخیزد . ابتدا مرکز تشکیلات جبهه ملی در تهران توسط گروه های فشار و نیروهای       لباس شخصی اشغال شد سپس از پخش روزنامه پیام جبهه ملی توسط شبکه توزیع مطبوعات جلوگیری بعمل آمد و سرانجام به دنبال دعوت جبهه ملی از مردم برای راهپیمایی و میتینگ در روز 25 خرداد 1360 که موجب تعطیل عمومی در تهران و بروز حالت فوق العاده و بحرانی گردید ، هیئت حاکمه جمهوری اسلامی با تمسک به حربه ارتداد کوشید تا جبهه ملی را از صحنه سیاسی کشور خارج کند . با یورش شدید حاکمیت به جبهه ملی برخی از سران جبهه ملی مخفیانه از ایران مهاجرت کردند و برخی زندگی مخفی اختیار نمودند و بعدا چندین نفر از آنان شناسایی و بازداشت گردیده و مدتها در زندانها به بند کشیده شدند ولی با این حال جبهه ملی فعالیت تشکیلاتی و سیاسی خود را هرچند به صورت محدود ادامه داد . در سال 1364ودر بحبوحه جنگ ، یکبار جلسه شورای مرکزی جبهه ملی تشکیل شد و در جمع بندی مذاکرات این جلسه قرار شد که فعالیت سیاسی علنی جبهه ملی تا پایان جنگ عراق با ایران متوقف بماند ولی کار تشکیلاتی ادامه یابد . تشکیلات در  روزهای مربوط به جبهه ملی کار میدانی خود را انجام میداد و چند نشریه تحلیلی نیز منتشر نمود . جدا از این تشکیلات تعدادی از اعضای جبهه ملی هم از سال 65 دور هم جمع شده و تحت عنوان گروه « حسن نیت » بیانیه هایی در مورد روزهای تاریخی نهضت ملی با امضای شخصی خود منتشر کردند .
از سال 1372 به دعوت آقای ادیب برومند باقیمانده اعضای شورای مرکزی که در ایران بودند گردهم آمده و فعالیت علنی شورا را آغاز کردند و هیئت اجرائیه شش نفره مرکب از آقایان ادیب برومند ، علی اردلان ، حسین شاه حسینی ، حسن لباسچی ، دکتر حسین موسویان و دکتر پرویز ورجاوند اداره امور جبهه ملی را عهده دار شدند . دوره جدید نشریه پیام جبهه ملی به صورت نشریه داخلی مجددا شروع شد و سازمانهای 16 گانه نیز به صورت گسترده تر از دهه شصت شکل گرفت . در آبانماه 1382 پلنوم جبهه ملی تحت نام پلنوم الهیار صالح تشکیل گردید و شورای مرکزی جبهه ملی را که همین شورای فعلی است برگزید . در طی این مدت علیرغم تنگناها و خطرات صدها بیانیه از طرف جبهه ملی صادر شده و راجع به تمام مسائل مهم سیاسی کشور موضع گیری لازم انجام گرفته و بعلاوه 183 شماره نشریه داخلی پیام جبهه ملی بعنوان نشریه تئوریک و بیان کننده اصول عقاید جبهه ملی درهر زمینه ای منتشر گردیده است . اکثر سازمانهای شانزده گانه پیش بینی شده در اساسنامه نیز تشکیل شده اند . البته جبهه ملی در شرایطی برای تحقق آزادی و حاکمیت ملی تلاش کرده و میکند که از اولیه ترین ملزومات فعالیت سیاسی محروم است . ما محل تشکیلات که مردم بتوانند به ما مراجعه کنند نداریم ، روزنامه ای علنی که افکار و اصول اعتقادی ما را به اطلاع مردم برساند نداریم ، امکان تجمع و دعوت از مردم برای استحضار یافتن از مواضع جبهه ملی را نداریم و بطور کلی حاکمیت میکوشد که ارتباط ما را با جامعه قطع نماید با اینحال  جبهه ملی از حمایت عظیم و بالقوه مردم ایران برخوردار است و اگر موانع در سر راه ما نباشد حمایت های مردم بالفعل خواهد گردید و بدلیل همین موقعیت مردمی است که جبهه ملی مورد خشم و غضب حاکمیت و هم چنین قدرتهایی که برنامه های خود را برای این کشور طراحی کرده اند قرار دارد و برای متوقف کردن و هتک حیثیت آن از ضربه زدن از درون و فشار و مضیقه روز افزون از بیرون استفاده میکنند . اخیرا نامه سرگشاده ای به شدت موهن و با لحنی سخیف از طرف فردی به ظاهر از جبهه ملی به آقای ادیب برومند رئیس شورای مرکزی در یک سایت اینترنتی منتشر گردید و بعدا نامه دیگری در همان مضامین با ادعای اینکه از طرف 12 نفر عضو شورای مرکزی است در همان سایت منعکس شد و سرانجام نامه ای با امضای شورای عالی جبهه ملی در اروپا به شورای مرکزی جبهه ملی ایران منتشرشد.
 درباره نامه آن فرد  بهتر است حرفی نزنم چون مطلبی که یک فرد روان پریشان و آلت فعل دیگران نوشته و جز دروغ  و فحاشی نکته ای در آن وجود ندارد ارزشی برای طرح شدن ندارد اما درمورد نامه ای که تحت عنوان نامه ی سرگشاده 12 نفر از اعضای شورای مرکزی به رئیس شورا ، آقای ادیب برومند منتشر شده بایدبگویم که این نامه فاقد هرگونه ارزش تشکیلاتی و سیاسی و حقوقی است زیرا که افراد شورای مرکزی دارای نام و نشان هستند ولی در زیر این نامه هیچ امضائی وجود ندارد . بنده بعید میدانم که 12 نفر از اعضای شورای مرکزی حاضر باشند زیر آن نامه  امضاء بگذارند و مسئولیت ملی و سیاسی امضای خود را بپذیرند . در این نامه 12 نفره بدون امضاء مواردی مطرح شده که بر خلاف تاکیدی که درآن بر اساسنامه جبهه ملی کرده اند بکلی با اساسنامه منافات دارد . در این نامه تمام تاکید روی اینست که طبق ماده یازده اساسنامه مدت اعتبار شورای مرکزی چهار سال است و زمان اعتبار این شورا که توسط پلنوم در سال 82 انتخاب شده ، منقضی گشته و غیرقانونی است . یک فرد دیگر هم گفته است که چون مدت شورا منقضی شده پس هیئت رئیسه شورا و هیئت رهبری و هیئت اجرائیه نیز حق ادامه فعالیت ندارند و نشریاتی هم که منتشر میشود غیرقانونی است . یعنی به فتوای این جناب شورای مرکزی جبهه ملی که ایشان عضویت آنرا همواره یدک میکشند باید پی کار خود برود و انتشارات هم باید متوقف شود و تشکیلات جبهه ملی هم انحلال یابد . آیا این خواسته ها مطلوب چه کسی به جز حاکمیت و دشمنان جبهه ملی میتواند باشد ؟
 در شصت و دو سال که از بنیانگذاری جبهه ملی گذشته ، فقط دوبار انتخابات شورای مرکزی یک بار در کنگره 1341 ویک باردر پلنوم 1382 صورت گرفته است آیا در سایر سالهای بیش از شش دهه گذشته ، شورای مرکزی جبهه ملی غیر قانونی بوده ؟ یا به دلایل شرایط حاکم بر ایران بر طبق اساسنامه باید به وظایف خود ادامه می داده است ؟
در حالیکه ماده یازده اساسنامه که مورد استناد قرارگرفته بهیچ وجه شورا را پایان یافته تلقی نکرده است و برای روشن شدن موضوع ماده یازده اساسنامه و تبصره های آن را عینا نقل میکنم :
« ماده یازده کنگره جبهه ملی بزرگترین گردهمایی منتخبان اعضاء سازمانهای تهران و شهرستانها و خارج از کشور است که در شرایط عادی و مناسب هر چهار سال یکبار برای تعیین یا اصلاح برنامه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و خط مشی کلی جبهه ملی در آینده و بررسی فعالیتهای جبهه ملی در دوره قبل و انتخابات اعضای شورای مرکزی و در صورت لزوم اصلاح اساسنامه تشکیل میشود تنظیم آئین نامه تشکیل و دستور کار کنگره در صلاحیت شورای مرکزی جبهه ملی میباشد که با تصویب اکثریت مطلق اعضاء حاضر در جلسه اتخاذ تصمیم خواهد نمود .
تبصره اول- چنانچه تشکیل کنگره قبل از موعد مقرر به نظر شورای مرکز ی ضروری تشخیص داده شود شورا میتواند به ترتیب مقرر در این ماده اقدام نماید .
تبصره دوم در صورت عدم امکان برپایی کنگره مجمع مسئولان سازمانها عهده دار وظایف کنگره خواهد بود و در صورتیکه تشکیل مسئولان سازمانها نیز مقدور نباشد شورای مرکزی تا رفع موانع به وظایف خود ادامه خواهد داد . »
همانگونه که ملاحظه میکنید در ماده یازده اساسنامه تشکیل کنگره را در شرایط عادی و مناسب هر چهار سال یکبار در نظر گرفته نه در شرایط و مضایقی که ما در آن به سر میبریم و دستگاه حاکمه رسما اعلام میکند که با تشکیل کنگره یا پلنوم برخورد خواهد کرد و در تبصره دوم نیز به صراحت میگوید « در صورتیکه تشکیل مجمع مسئولان مقدور نباشد شورای مرکزی نا رفع موانع به وظایف خود ادامه خواهد داد » . و بنابراین غیرقانونی بودن شورا حرفی به کلی بی اساس و یک دروغ پردازی بیش نیست . در نامه سرگشاده به افزودن چهار نفر به اعضای شورا در سال گذشته تاکید نموده و آنرا خلاف اساسنامه قلمداد کرده اند . در مورد افزودن چهار نفر به شورای مرکزی در سال گذشته نیز رئیس شورا کاملا مطابق اساسنامه عمل کرده است زیرا این چهار نفر شامل دو نفر نمایندگان حزب مردم ایران و دو نفر نمایندگان حزب ایران هستند . دو نفر نمایندگان حزب ایران بجای دو فرد متوفی از این حزب یعنی شادروانان مهندس  نظام الدین موحد و غلامرضا رحیم بر طبق اساسنامه توسط رئیس شورا دعوت شده اند و دو نفر نمایندگان حزب مردم ایران نیز بدلیل نبودن نماینده از حزب مردم ایران پس از شروع بیماری شادروان حسین راضی و نیامدن ایشان به جلسات از طرف حزب مردم ایران به شورای مرکزی معرفی شده اند .    
نامه های احزاب ایران و مردم ایران در معرفی این نمایندگان در شورای مرکزی قرائت شده و مورد تایید قرار گرفته است . وهیچ مخالفتی از طرف هیچکس نسبت به پذیرش آنان بعمل نیامده است .
اینک ماده سیزده اساسنامه و فقط دو بند 7 و 8 از 14 بند این ماده  که استناد ورود این چهار نفر  به شورا بوده است راعینا نقل میکنم :
« ماده سیزدهم شورای مرکزی جبهه ملی بعد از کنگره عالی ترین مرجع تصمیم گیری جبهه ملی بوده و وظایف و اختیارات آن به شرح زیر است :
بند 7 انتخاب جانشینان اعضاء مستعفی یا متوفی یا اخراج شده شورا و در اینگونه موارد شورا بدون توجه به نتیجه انتخابات کنگره در انتخاب اعضاء جانشین آزاد است .
بند 8 تعیین عده نمایندگانی که احزاب و گروه ها و سازمانهای تشکیلاتی جبهه ملی در شورا خواهند داشت با توجه به کیفیت و کمیت آنان و حد نصاب اعضای شورا . »
بطوریکه در بند 7 و 8 ماده سیزدهم ملاحظه فرمودید دعوت از این چهار نفر توسط ریاست شورا کاملا بر طبق اساسنامه بوده و در شورا هم در یکسال گذشته هیچکس نسبت به ورود آنان نه شفاها و نه کتبا اعتراضی نداشته تا در شورا مورد رسیدگی قرار بگیرد . در شورای مرکزی جبهه ملی دموکراسی کامل برقرار است و پس از هر پیشنهاد و مطلبی با مراجعه به رای ، تکلیف هر مسئله ای روشن میشود .
مورد دیگری که در نامه سرگشاده بدون امضاء مطرح گردیده تصمیم شورا به افزودن 15 نفر عضو جدید به شورای مرکزی است که این کار را خلاف اساسنامه وانمود کرده اند درحالیکه مواد 14 ، 15 و 16 اساسنامه به صراحت این موضوع را تایید و روال آنرا معین مینماید . من هر سه ماده را عینا نقل میکنم :
« ماده چهاردهم عده اعضای شورای مرکزی 50 تن خواهد بود .
ماده پانزدهم اعضاء شورای مرکزی باید دارای وجه ملی و سوابق آزادی خواهی و خدمت گذاری به ملت و حق طلبی و ثبات قدم و پاکدامنی باشند و طوری برگزیده شوند که ترکیب عمومی شورا حتی المقدور معرف نیروهای ملی و طبقات و قشرهای اجتماعی باشد .
ماده شانزدهم 35 تن از اعضاء شورای مرکزی از طرف کنگره جبهه ملی با رای مخفی و اکثریت اعضاء حاضر در جلسه انتخاب میشوند . 15 تن دیگر با توجه به قسمت آخر ماده پانزدهم و رعایت مواد اساسنامه در صورت مقتضی از طرف شورای مرکزی انتخاب خواهند شد .
تبصره اول- انتخاب اعضاء جدید بنا بر پیشنهاد مشترک هیئت رهبری و هیئت اجرائی از طرف شورا با رای مخفی و اکثریت دو سوم حاضران در جلسه خواهد بود .
تبصره دوم در انتخاب اعضاء جدید شورا باید افرادیکه سابقه عضویت و فعالیت آنها در سازمانهای جبهه ملی محرز است و واجد صلاحیت عضویت شورا هستند حتی الامکان مقدم شمرده شوند .
تبصره سوم- با اخراج یا خروج هر حزب یا گروه نمایندگان آن حزب یا گروه نیز عضویت خود را در شورا از دست خواهند داد .
تبصره چهارم در صورتیکه احزاب و یا سازمانهای صنفی سیاسی وابسته به جبهه ملی در بین انتخاب شدگان در کنگره حداقل یک نماینده در شورای مرکزی نداشته باشند میتوانند از شورای مرکزی درخواست فرستادن نماینده حزب یا سازمان خود را بنمایند که در صورت موافقت و تصویب شورای مرکزی از حزب یا سازمان مزبور خواسته خواهد شد که نماینده خود را انتخاب و به شورا معرفی نماید . »
 با این توضیحات معلوم میشود که آقای ادیب برومند و شورای مرکزی کاملا طبق اساسنامه عمل کرده اند پس انتقادات آن شخص و این نامه سرگشاده به چه منظور است و چه هدفی را دنبال میکنند ؟به گمان من تنها یک فرد خود محور و خود شیفته و مبتلا به خود بزرگ بینی تا حد جنون در شورا حضور دارد که چون در این شورا زمینه ای برای ارضای خود خواهی ها و اهداف خود نمیبیند چنین میپندارد که برای دسترسی به اهداف خود باید به هر طریق ممکن این شورا را به بن بست بکشاند تا شاید بتواند در شورای بعد وضع بهتری برای خود فراهم کند و این تحریکات و نامه پراکنی ها هم کار اوست در حالیکه در شورا تمام مسائل به صورت کاملا دموکراتیک قابل طرح و بررسی است و در نهایت رای اکثریت شورا تعیین کننده خواهد بود و اگر شخصی بخواهد از رای اکثریت تمکین نکند و با هوچیگری و جار و جنجال با شورا برخورد کند نه به دموکراسی اعتقاد دارد و نه قواعد کار سیاسی دست جمعی را آموخته است .
در نامه سرگشاده ازحضور 7 نفر ازیک  حزب مخصوص درشورا ذکر کرده اند که منظورشان حزب ایران است . حزب ایران از ابتدای تشکیل جبهه ملی در سال 1328 در حکم ستون فقرات جبهه ملی بوده  و شخصیت های برجسته ای  مانند الهیار صالح دکتر کریم سنجابی- مهندس کاظم حسیبی- مهندس احمد زیرک زاده مهندس جهانگیر حق شناس اصغر پارسا دکتر شاپور بختیار    ابوالفضل قاسمی- مهندس نظام الدین موحد غلامرضا رحیم ازاین حزب در رهبری جبهه ملی شرکت داشته اند و در حال حاضر شخصیت های ارزشمندی چون آقایان ادیب برومند حسن شهیدی- منوچهر ملک قاسمی- دکتر باقر قدیری اصلی- دکتر خسرو سعیدی- سرلشگر بازنشسته ناصر فربد ابراهیم منتصری و فرهاد امیر ابراهیمی در شورای مرکزی جبهه ملی حضور دارند .
 در نامه سرگشاده باز هم از باند 4 نفری که بر شورای مرکزی سیطره دارد اسم میبرند اصطلاح « باند»یا« باندخنجی » از سال 41-1340 در جبهه ملی مطرح گردیده است . دکتر محمد علی خنجی مردی محجوب ، سخنور ، دانشمند و فرهیخته بود او در اقتصاد و حقوق دکترا داشت و با چندین زبان زنده جهان مانند انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی ، روسی و عربی کاملا آشنا بود . دکتر خنجی همراه خلیل ملکی و دکتر مسعود حجازی و عده ای از شخصیت های دیگر در زمان دولت ملی مصدق حزب نیروی سوم را رهبری میکردند . دکتر خنجی در آستانه کودتای ننگین 28 مرداد 32 بر سر تایید مواضع دکتر مصدق بویژه در مورد برگزاری رفراندوم برای انحلال مجلس هفدهم و برخی مسائل دیگر با خلیل ملکی اختلاف پیدا کرد که بررسی این اختلاف ، بحث ها و گفتگو های زیادی را می طلبد . به هر حال با این اختلاف نظرها حزب نیروی سوم به دو گروه بنام جامعه سوسیالیستها به دبیر کلی خلیل ملکی و حزب سوسیالیست به رهبری دکتر خنجی و دکتر حجازی تقسیم شد در این انشعاب اکثر کادرهای فعال حزب با دکتر خنجی و دکتر حجازی و حزب سوسیالیست همراه شدند و وقتی بلافاصله بعد از کودتای 28 مرداد نهضت مقاومت ملی برای مقابله با کودتا تشکیل شد ، با مطالعات و بررسی هایی که بنیان گذاران نهضت انجام دادند دکتر خنجی و دکتر حجازی و حزب سوسیالیست را به نهضت مقاومت ملی دعوت کردند و گروه دیگر را خیر . در نهضت مقاومت ملی تهیه نشریه راه مصدق و بیانیه های نهضت و بخش عمده ای از فعالیت های تشکیلاتی نهضت به عهده دکتر خنجی و مسعود حجازی بود . در سال 1339 با تشکیل مجدد جبهه ملی از بین آن دو گروه باز هم حزب دکتر خنجی به شورای مرکزی جبهه ملی دعوت شد. در آغاز فعالیت جبهه ملی دوم دکتر خنجی و دکتر حجازی و سایر کادرهای حزب سوسیالیست ، حزب خود را به نفع تشکیلات جبهه ملی منحل نموده و افراد حزب را در اختیار سازمانهای جبهه ملی قرار دادند که این امر خوشایند برخی احزاب دیگر جبهه ملی که خواهان حفظ تشکیلات حزبی خود بودند نبود و تا حدودی ناخرسندی و مخالفت آنها را در پی داشت مضافا بر این ، دانش سیاسی و اقتصادی دکتر خنجی و بهره گیری او از کتب و نشریات به زبانهای مختلف از او شخصیتی جامع و تئوریسینی توانا و کم نظیر ساخته بود که بسیاری از کادرهای جبهه ملی را مجذوب میساخت و این امر مورد حسادت بسیاری از افراد دیگر بودوخصومت آنهارانسبت به اوبر می انگیخت . تمام نشریات تعلیماتی و بسیاری از اعلامیه های مهم جبهه ملی دوم به قلم دکتر خنجی بود و هم او بود که در تنظیم اساسنامه و منشور جبهه ملی در کنگره 1341 نقش اساسی داشت . اما اولین کسانیکه اصطلاح « باند خنجی » را برای دکتر خنجی و دوستانش ابداع کردند عده ای از اعضای نفوذی حزب توده در داخل جبهه ملی دوم بودند که در داخل جبهه ملی برای خود شبکه مخفی داشتند و علی التحقیق با پیشرفت و تعالی جبهه ملی مخالف بودند. تحرکات این گروه توسط دکتر خنجی که در کمیسیون تعلیمات ، اداره کننده مسائل تعلیماتی و کلاس های گویندگی جبهه ملی بود و دکتر حجازی که مسئول سازمان جوانان بود شناخته شده و از کارشکنی آنان جلوگیری بعمل می آمد . بسیاری از اعضای اصیل و معتقد جبهه ملی از همان زمان به تحرکات و عملکرد این افراد مشکوک بودند و کار آنها را در جهت اهداف رژیم شاه و ساواک ارزیابی میکردند و بعدها روشن شد که شک و تردید اعضای جبهه ملی به این شبکه بجا و صحیح بوده و معلوم شد که متاسفانه شخصی به نام عباسعلی شهریاری ، یک مامور کارکشته ساواک  به حزب توده نفوذکرده وخودرابه رهبری این شبکه رسانده بود . افراد فریب خورده این گروه بعدها که متوجه فریب خوردن خود شدند بسیار متاسف و متاثر شدند . یکی از آنها در زندان قزل قلعه با آگاه شدن از این موضوع چنان سر خود را به دیوار کوبید که فرقش شکافته شد و راهی بیمارستان گردید . و برخی از این گروه که بعدا هسته های اولیه فدائیان خلق را بوجود آوردند عباسعلی شهریاری را بعنوان مجازات و انتقام گیری ترور نمودند . اصطلاح « باند خنجی » که بوسیله این گروه فریب خورده ابداع گردید متاسفانه بوسیله برخی از افراد دیگر جبهه ملی نیز که نسبت به دکتر خنجی حسادت و یا رقابت داشتند نیز بکار رفت . دکتر خنجی در سال 1350 در سن 46 سالگی چشم از جهان فروبست و یاور همیشگی او دکتر حجازی نیز سالهاست که به رحمت ایزدی پیوسته است ولی دشمنان جبهه ملی هنوز هم اصطلاح « باند خنجی » را رها نکرده اند و افراد فداکار و موثر و معتقد به جبهه ملی را باند خنجی مینامند . بنده شخصا از لحاظ عدم اقتضای سنی افتخار عضویت در حزب سوسیالیست دکترخنجی نصیبم نگردید و گمان نمیکنم هیچیک از همراهان حزبی او هم در شورای مرکزی فعلی جبهه ملی باقی مانده باشند ولی بنده که در سالهای 39 به بعد در جبهه ملی دوم شاهد دانش و درک سیاسی فوق العاده و شجاعت مبارزاتی آقایان دکتر خنجی و دکتر حجازی بودم و در دوران بعد از انقلاب هم در شورای مرکزی و هیئت اجرائیه از نزدیک ناظر تلاشها و ایثارگریهای دکتر مسعود حجازی قرارداشتم همواره به روان پاک هر دو بزرگوار درود میفرستم و بسیاری از اعضای صدیق و قدیمی جبهه ملی در مقابل خدمات آقایان دکتر خنجی و دکتر حجازی به راه مصدق و نهضت ملی ایران سر تعظیم فرود می آورند . بنده به یاد دارم و بسیاری از اعضای قدیمی جبهه ملی نیز میدانند که آقایان الهیار صالح ، دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر کریم سنجابی وقتی  با  همان افراد نفوذی  وانتقادات آن ها از« باند » روبرو میشدند پاسخ میدادند که اگر اینها « باند » هستند ما هم عضو همین باندیم . ونیزبه خاطر میآورم که درسال 1340 وقتی بعنوان یک دانشجوی فعال جبهه ملی درجشن عروسی دکترحجازی دعوت شده بودم چگونه چک دو هزار تومانی کادوی مصدق رهبرنهضت ملی با امضای او که از احمدآباد برای دکترمسعودحجازی فرستاده بود مورد تماشاوخوشحالی میهمانان قرارگرفته بود.
ماجرای تشکیل پلنوم وهمچنین انتخابات غیرحضوری شورای مرکزی که بسیار مورد بحث قرار گرفته نیز احتیاج به توضیح دارد. درشورای مرکزی جبهه ملی هیچکس باتشکیل پلنوم مخالف نیست وهمه ازتشکیل پلنوم وانتخابات شورای مرکزی استقبال میکنند . تنها مخالف باتشکیل اجلاس پلنوم حکومت جمهوری اسلامی است که آزادی های اساسی ملت را نادیده میگیرد. ازجمله آزادی احزاب واجتماعات رامنتفی کرده است . ازحدود دوسال قبل انتخابات در سازمان های جبهه ملی برای گزینش نمایندگان جهت شرکت در پلنوم شروع شدنمایندگان شهرستان ها و نمایندگان احزاب نیز معرفی شدندو در سال گذشته هنگامی که قرار بود تدارکات لازم برای برپائی اجلاس پلنوم فراهم شود حاکمیت به رئیس شورای مرکزی اخطار نمود که باتشکیل جلسه پلنوم برخورد خواهد نمود که موضوع این اخطار با صدور   اعلامیه ای به آگاهی همگان رسید . دلیل برخورد حاکمیت باتشکیل این جلسه روشن است . چون دستگاه حاکمه نمیخواهد با انتخاب شدن یک شورای مرکزی جدید از طرف یک پلنوم صحیح ، شورای جبهه ملی تقویت شده و به این رجز خوانی ها وشانتاژهای داخلی پایان داده شود . بالاخره موضوع در شورای مرکزی مورد بررسی قرار گرفت .در آنجا پیشنهاد شد که انتخابات شورای مرکزی بصورت غیرحضوری و فرستادن کاغذ رای نویسی توسط کمیسیون برگزار کننده برای شرکت کنندگان در پلنوم صورت بگیرد. درابتدا کسی با این پیشنهاد مخالفتی ننمود ولی هنگامیکه این پیشنهاد رای گیری غیر حضوری وارد مراحل اجرائی میشد نامه هائی باتعداد زیاد امضا از سازمان های مختلف جبهه ملی به شورای مرکزی رسید که همگی اینگونه رای گیری برای انتخاب اعضای شورای مرکزی را مورد انتقاد قرار داده و آن را خلاف اساسنامه ودون شان جبهه ملی دانستند وبرخی از شهرستان ها هم گفتند در چنین حالت غیر حضوری در رای دادن شرکت نمیکنند همچنین حرکاتی ناپسند مثل افزودن نام برخی افراد به لیست کاندیداهای عضویت شورای مرکزی بعنوان نماینده برخی از شهرستانها وبعضی سازمان های نوظهور که درآنها انتخاباتی صورت نگرفته بود توسط یکی دونفر از اعضای کمیسیون برگزار کننده پلنوم بدون اطلاع سایر اعضاء درلیست ارسالی برای انتخاب کنندگان صورت گرفت درضمن محل ارسال آراء را که قرار بود منزل رئیس شورا باشد به جای دیگری تغییر دادند و اوراق رای را که قراربود با امضای اعضای کمیسیون برگزار کننده ومهر جبهه ملی درپشت آنها مستند گردد بدون مهر وامضاء ارسال داشتند که مجموع همه اینها انتخاب غیر حضوری را زیر سئوال برد وبه همین دلایل شورای مرکزی  انتخابات غیرحضوری وموارد پیش آمده را مورد بحث ورسیدگی قرارداد وسپس موضوع را به رای گذاشت واجرای آن گونه رای گیری غیرحضوری و بدون اجلاس پلنوم از طرف اکثریت شورای مرکزی مردود شد و ملغی گردید . وهمه حاضران درجلسه رای اکثریت را پذیرفتند.ولی تعدادی از کسانی که در آن رای گیری حضور داشته ونظرشان مورد تصویب قرار نگرفت ( البته نه همه آنها) قواعد دموکراسی درون تشکیلاتی وتمکین از رای اکثریت را زیر پا گذاشته وتخطئه شورای مرکزی راآغاز کردند ومتنی تحت عنوان « تفاهم نامه » باامضای هیئت رهبری به شورای مرکزی ارائه نمودند که اکثریت شورا بسیاری از مواد آن را خلاف اساسنامه دانستند و اینطور تصویب کردند که اگر این متن در تطبیق با اساسنامه قرار بگیرد میتواند قابلیت اجرا پیدانماید .ولی بدنبال این مصوبه شورا یک اقلیت به تحریک همان فرد خود بزرگ بین درجلسات بعدی شورا حاضرنشدند وخواستند که شورا را از اکثریت بیندازند. ولی اینگونه نشد واکثریت دوسوم نصاب شورا برای هرگونه تصمیم گیری احراز گردید از جمله تصمیم گرفته شد که برای تقویت شورا برطبق ماده شانزدهم اساسنامه عمل شود وپانزده نفر از افراد ذیصلاح و واجد شرایط به شورا افزوده شوند . وبر طبق اساسنامه هیئت رهبری وهیئت اجرائیه موظف شدندکه در جلسه مشترک خود لیستی از واجدین شرایط را  فراهم وبرای بررسی وتصویب به شورای مرکزی ارائه نمایند. که به همین گونه اقدام گردید.ودونفر از چهارنفر عضو هیئت رهبری همراه کلیه اعضای هیئت اجرائیه دریک جلسه مشترک یک لیست پانزده نفری را مورد تایید وتصویب قرار داده وبه شورا معرفی نمودند. ا لبته عضویت این افراد هنوز به تصویب شورای مرکزی نرسیده است . وچه بهتر که این کار باحضور همه اعضای شورای مرکزی وغائبین چند جلسه اخیر صورت پذیرد . اما بدیهیست که دراولین فرصت ممکن باید پلنوم رسمی و واقعی تشکیل شده وانتخاب کلیه اعضای شورای مرکزی را طبق اساسنا مه به انجام برساند .
اخیرا  پس از مصاحبه آقای ادیب برومند با یکی از سایت های اینترنتی ، حملات نا جوانمردانه ای از طرف همان نویسنده نامه سرگشاده و پس از آن هم نامه ای با امضای شورای عالی جبهه ملی اروپا منتشر گردید که نسبت به گفته آقای ادیب برومند دایر بر گفتگوی ایشان با عوامل حکومت جمهوری اسلامی بشدت برآشفته بودند . واز هیچ اسائه ادبی نسبت به ایشان خودداری ننمودند.  اینکه دستگاه های نظامی امنیتی رژیم شخصیتی مانند آقای ادیب برومند را احضار وبا ایشان گفتگو کنند وپاسخ ایشان را بشنوند امری نیست که شخص مغرضی آنرا مستمسک اهانت به آقای ادیب برومند واتهام زدن به ایشان وجبهه ملی ایران قرار دهد. اینگونه اتهامات را ازاول انقلاب عوامل رژیم فاسد و دیکتاتوری گذشته نیز به جبهه ملی وارد ساخته و میسازند . نفس مذاکره رئیس شورای مرکزی وهیئت رهبری جبهه ملی با مقامات رژیم حاکم همراه با دفاع از مواضع سازمان واصول اعتقادی آن وتاکید برخواسته های آزادیخواهانه جبهه ملی واطلاع دادن مفاد گفتگوها به سایر اعضای رهبری واجرائی وشورای مرکزی چه اتهامی نسبت به آقای ادیب برومند میتواندباشد ؟ مگر مذاکرات آقایان الهیار صالح ودکترآذربا نمایندگان شاه درسال 40 ومذاکرات کلیه اعضای شورای مرکزی در زندان قزل قلعه بافرستادگان شاه درسال41 اتهامی برای آنان تلقی شد؟ از آن فرد مغرض وبازیچه دست این وآن انتظارنمیرود که جز آنچه گفته است چیزی بگوید ولی کسانیکه نام شورای عالی جبهه ملی اروپا را برخود نهاده اند چگونه با طناب پوسیده آن شخص به چاه رفته وعینا سخنان اورا تکرار میکنند؟ حداقل این آقایان باید بدانندکه درهمین جنبش های خونین آزادیخواهانه ای که در منطقه خاورمیانه در جریانست رهبران جنبش ها از مذاکره وگفتگو با حکام دیکتاتور خودداری نمیکنند وباید بدانندکه درتمام سالهای جنگ ویتنام درحالیکه ویت گونگ ها وآمریکائیان آتش برسرهم میباریدند و ویت گونگ ها پوست از سرسربازان آمریکائی میکندند هیئت های نمایندگی ویت گونگ و آمریکا دائم در ژنودرپشت میز مذاکره روبروی هم مینشستند آیا این دلیل وابستگی ویت گونگ ها به آمریکا بود؟ شورای عالی جبهه ملی اروپا در نامه خود اعلام کرده است که ارتباط تشکیلاتی خود را با جبهه ملی ایران بحالت تعلیق در میآورد . این درحالیست که جبهه ملی ایران با هیچیک از سازمان هائی که تحت نام جبهه ملی در خارج ازایران فعالیت میکنند هیچگونه ارتباط تشکیلاتی نداشته وندارد که اکنون بخواهد تعلیق شود. جبهه ملی ایران در درون کشور در اوضاع وشرایطی که همگان از چگونگی آن را مطلعند ودر زیر سایه شمشیر داموکلس ارتداد برای بدست آوردن آزادی و حاکمیت ملی ودر پیروی از راه مصدق تلاش میکند وفعالین صدیق جبهه ملی با به خطر انداختن جان وهستی خود برای تحقق آرمان های جبهه ملی میکوشند وآن آقایان در حریم امن هلند وباخط گرفتن ازآن فرد خودشیفته و خودبزرگ بین وبراساس نوشته پوچ وبی پایه شاگرد نابخردش برای ما نامه سرگشاده آنچنانی آنهم در رسانه های همگانی مینویسند ورئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران را با تصوری واهی مورد هتک حرمت قرار میدهند . 
شب تاریک و بیم موج وگردابی چنین هایل                  کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

 من براین باورم که این تهاجمات همزمان وزنجیره ای به جبهه ملی ایران برای درگیرکردن ودر نتیجه فلج کردن وبی اثرنمودن این سازمان صورت میگیرد. وقتی این تهاجمات به جبهه ملی در این زمان ودر شرایط فعلی منطقه خاورمیانه ودر اوضاع واحوال فعلی کشور که جمهوری اسلامی با بحران سیاست خارجی برسر انرژی هسته ای وچالش اقتصادی و اختلافات درونی وبحران مشروعیت روبروست به وقوع میپیوندد بسیار تامل برانگیزتر میشود  . به ویژه وقتی  پروژه آلترناتیو سازی در تورنتو وجمع کردن گروه های تجزیه طلب در واشنگتن همزمان میگردد، تهاجم برای خنثی کردن جبهه ملی ایران بسیار پر معنی تر به نظر میرسد . لذا جبهه ملی ایران وظیفه دارد بدون توجه به این تهاجمات نوشتاری ، در دامی که برای مشغول کردن وزمین گیر کردن این سازمان میگسترانند وارد نشده وبر طبق اساسنامه درخشان خود موقعیت سازمانیش را تحکیم بخشد وبه حرکت خود برای استقرار حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی هوشیارانه ادامه دهد .