دانشجویان آزادیخواه این شایسته ترین فرزندان ملت ایران را از تحصیل محروم نکنید
ملت مظلوم و رنجدیده ایران از محروم شدن مسئول ترین فرزندان خود از ادامه تحصیل در دانشگاهها توسط حاکمیت جمهوری اسلامی به شدت متأسف و نگران است. آیا مسئولین حکومت تصور نمی کنند که محروم کردن دانشجویان مستعد و لایقی که از سد دشوار کنکور گذشته و به دانشگاه راه یافته اند به معنی تباه کردن زندگی و آینده آنان است و این رفتاری است که در هیچ جای دنیا با جوانان شایسته خود انجام نمی دهند. این دانشجویان میهن دوست و حق طلب اخیراً در یک گردهمایی نسبت به محروم شدن خود از ادامه تحصیل اعتراض نمودند.
حق تحصیل علم و کسب دانش یکی از اولیه ترین حقوق انسانها است. چگونه است که حاکمیت جمهوری اسلامی این اولیه ترین حقوق بشر را نقض می کند و بهترین فرزندان این سرزمین را به جرم حق طلبی و میهن دوستی از حق تحصیل در دانشگاهها محروم می نماید. این حرکت ضدمردمی در رژیم گذشته آغاز و در موارد محدودتری صورت پذیرفت و اکنون در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی با ابعاد بسیار گسترده تری انجام می شود. این دانشجویان صاحب اندیشه هستند و اندیشه های خود را بیان می کنند افکار پویا و جستجوگر دارند ساکت نمی نشینند، بنابراین اینان موجودات خطرناکی برای این نظام تلقی می شوند. تصور می کنند که اگر آنها را که اندیشه هایشان را بروز بدهند کنار بگذارند و ساکت کنند بقیه دانشجویان تسلیم هستند. این هم یکی از تصورات و اوهامی است که این حاکمیت دارد، این را درک نمی کنند که بخش کوچکی از دانشجویان و جوانان ما اعتراضات و انتقادات خود را بروز می دهند و بخش عمده بدنه دانشجویی فقط برای اینکه گرفتار زندان و شکنجه نشوند و از تحصیل محروم نگردند این آتش درون را زیر خاکستر نگه می دارند. ما دیده ایم که در شرایطی که ایجاب نماید، بدنه دانشجویی به اعتراض بر می خیزد. ایران هم یکی از کشورهای معدودی است که جنبش دانشجویی آن یکی از گسترده ترین، پویاترین و تأثیرگذارترین جنبش های دانشجویی در تاریخ است. این آقایان خیال دارند که یک انقلاب فرهنگی خاموش و خزنده دیگر را شکل بدهند بازنشسته کردن استادان مجرب و باسواد و فرهیخته و جایگزین کردن کسانی که یا تسلیم هستند و یا سواد کافی ندارند به جای آنان و یا اخراج دانشجویان پیشگام تصور می کنند یک انقلاب فرهنگی دیگر را پایه گذاری کنند یعنی می خواهند سطح دانشگاه را تا سطح خودشان پایین بیاورند ولی تصور نمی شود که دانشگاه بتواند اینقدر که آقایان توهم آن را دارند نزول فرهنگی بنماید و این انقلاب فرهنگی جدید میسر گردد. ولی همه آگاهانه جامعه و فعالان سیاسی و اجتماعی وظیفه بسیار مهمی در اعتراض به این روند بد فرجام دارند و هرگز نباید جوانان و دانشجویان کشور را تنها بگذارند. همه وظیفه دارند که پا به پا و دوش به دوش دانشجویان حرکت کنند و از اندیشه ها و خواسته های آنان حمایت نمایند و طوری عمل کنند که دانشجویان بدانند که تمامی ملت ایران پشتیبان آنها هستند. به امید روزی که جوانان ما پیشتاز تغییرات و اصلاحات بنیادین در کشور باشند.
***
فراسوی واقعیت بقیه از ص 1
گروه «محافظه کاران نو» را به اجرا می گذاشت، نه تنها با شکست فاحش مواجه شده، بلکه باعث سقوط وجهه آمریکا در میان سایر ملت ها گردیده است.
اتخاذ سیاست های اقتصادی نادرست داخلی در هشت سال گذشته که سرانجام به بحران مالی آن کشور و سپس کشورهای قدرتمند اروپا و ژاپن کشیده شد، باعث افزایش ناراحتی مردم آمریکا گردیده و خشم نزدیک به طغیانی را در میان جوانان این کشور پدید آورده است. از این رو، می بایست سیاست داخلی و خارجی دیگری برای آینده آمریکا برنامه ریزی می شد. سیاستی که خشم مردم و بویژه جوانان را کاهش دهد و این امید را پدید آورد که در آینده ای نزدیک بحران به پایان خواهد رسید و شرایط اقتصادی بهبود خواهد یافت.
در خارج از آمریکا نیز این تصور توام با خوشبینی در میان مردم دنیا پدید آید که آمریکا تحت ریاست دمکرات ها، دیگر آن آمریکایی نیست که معتقد بود تنها ابرقدرت جهان است و هر اقدامی را که صلاح بداند، بدون موافقت یا مخالفت سایر قدرت ها حتی متحدان خود و نیز عدم موافقت شورای امنیت سازمان ملل، انجام خواهد داد. سیاست خارجی آینده آمریکا در درجه نخست همکاری با متحدان و سپس با سایر قدرتهای اقتصادی و نظامی، منطقه ای و جهانی در راستای برون رفت از تنگناها و بحران های مالی، اقتصادی و نظامی کنونی جهان خواهد بود. «باراک اُباما» با ویژگی ها و شرایطی که دارد، بهترین گزینه برای تحقق دادن به این دو هدف می باشد.
مشاهده کردیم که در پی انتخاب شدن او به عنوان رئیس جمهور آمریکا، چه شور و شعفی آمریکا را فراگرفت و چه امیدواری هایی را در جهان پدید آورد. خشم و ناراحتی مردم آمریکا جای خود را به خوشحالی داد و دنیا نیز به تغییر سیاست جهانی آمریکا امیدوار گردید.
واقعیت این است که در کشورهای بزرگ صاحب دمکراسی به ویژه آمریکا، نامزدهای ریاست جمهوری پیش از انتخاب شدن وعده های زیادی به مردم خود می دهند و به اعتبار این وعده هاست که با اقبال مردم مواجه و پیروز می شوند. ولی حقیقت این است که پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری، وابسته به هر حزبی که بوده باشند، در عمل همان سیاست رئیس جمهوری پیشین را دنبال و اجرا می کنند چه بسا که در دوران مبارزه های انتخاباتی آنها را محکوم کرده بودند.
سیاست خارجی کشورهای قدرتمند جهان همواره در راستای حفظ منافع اقتصادی و مصالح ملی کشورشان قرار داشته و دارد. از این رو، تصور یا امید داشتن به اینکه با رفتن و آمدن یک رئیس جمهور در آمریکا خط اصلی و کاربُردی سیاست خارجی آن کشور تغییر می کند می تواند خوش بینانه و شاید هم ساده لوحانه باشد.
فرانکلین روزولت رئیس جمهور مشهور آمریکا که در دوران دشوار و پرآشوب جنگ دوم جهانی سکان دار کشتی آمریکا بود می گفت: «در عالـم سیــاست هیچ چیـز تصــادفی روی نمی دهد، اگر اتفاقی رخ دهد مطمئن باشید که طرح آن از پیش به همان صورت ریخته شده است.»
این امکان هست که «اُباما» بتواند گام هایی در جهت رفع بحران مالی آمریکا و در پی آن، دیگر نقاط جهان بردارد. در سیاست خارجی اما، هر تغییری اگر هم بوجود آید از چهارچوب منافع اقتصادی و مصالح ملی آمریکا که برنامه ریزان آن کشور خطوط اصلی آن را مشخص می کند، بیرون نخواهد بود.
اما آنچه برای ما ایرانیان مهم است، مسئله ایـران، آینده جمهوری
بقیه در ص
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر