اپوزیسیون و مشکل رهائی میهن! هوشنگ کردستانی
پس از تسلیم شدن دولت فرانسه – مارشال پتن – در برابر آلمان و استقرار قوای بیگانه در خاک فرانسه در سال 1940 میلادی، شارل دوگُل در لندن پایتخت انگلستان، تأسیس «فرانسة آزاد» را اعلام کرد و سپس دولت موقت فرانسة آزاد را در الجزیره پایتخت الجزایر – که در آن زمان مستعمرة فرانسه بود – تشکیل داد.
پس از اعلام فرانسة آزاد و تشکیل نهضت مقاومت، میهن پرستان و آزادیخواهان فرانسوي از هر طیف و تفکر سیاسی حتی وابستگان به حزب کمونیست به حمایت از آن برخاسته و به نهضت مقاومت پیوستند.
میدان پیکار آزادی، خاک فرانسه بود ولی دولت فرانسة آزاد به دلیل شرایط حاکم بر کشور ناگزیر در خارج تشکیل گردیده بود و از آنجا فعالیت های خود را در فرانسه سامان داده و هدایت می کرد.
ژنرال دوگُل با این اقدام نه تنها مبارزان آزادیخواه را در خاک فرانسه همبسته و متحد ساخت بلکه با پیوستن به متحدین، فرانسه را در ردیف قدرتهای بزرگ درآورد و در کنار آمریکا، روسیه و انگلستان قرار داد و از همین پایگاه توانست پس از پایان جنگ، فرانسه را بعنوان یکی از چهار قدرت پیروز در جنگ، در شورای امنیت سازمان ملل، عضو دایمی و صاحب حق وِتو نماید.
از روزی که دولتِ فرانسه آزاد اعلام شد تا زمانی که ژنرال دوگُل فاتحانه وارد پاریس گردید بیش از چهار سال نگذشت. اما از استقرار جمهوری اسلامی در ایران تا کنون بیش از بیست و هشت سال می گذرد. شمار ایرانیانی که به دلیل استقرار نظام ضد انسانی و ضد ایرانی ولایت فقیه از سرزمین مادری خود جلای وطن کرده اند به مراتب بیش از شمار فرانسویانی است که در سالهای چهل از فرانسه خارج شدند. با این وجود، ما نه تنها موفق به ایجاد یک تشکل و هم آوایی ملّی نشده ایم بلکه، باید اعتراف کنیم که پس از گذشت این همه سال، «هنوز اندر خمِ یک کوچه ایم»!
بی تردید از جهات بسیار، تفاوت هایی میان فرانسه 1940 و ایران پس از سالهای 1980 و نیز شرایط آن روز و امروز دنیا وجود دارد که از جمله می توان از وجود و حضور قوای بیگانه – که عامل بزرگ پیوند ملی در پیکار رهایی است – در فرانسه و همچنین پشتیبانی بی دریغ و همه جانبة متحدین – آمریکا و انگلیس – از نهضت فرانسة آزاد یاد کرد. در صورتیکه ایران به ظاهر توسط قوای نظامی خارجی اشغال نشده است و دولت های قدرتمند صاحب دموکراسی هم نه تنها از مبارزة آزادیخوانة مردم ایران حمایت نکرده اند، بلکه برخی از آنها به ماندگاری نظام اسلامی، پنهان و آشکار یاری رسانده و می رسانند.
با وجود نگرانی های زمامداران اسرائیل و نیز حسّاسیتی که دولتمردان کشورهای قدرتمند به ویژه آمریکا نسبت به اسرائیل نشان می دهند، باز هم هر یک از این کشورها در رویارویی با جمهوری اسلامی سیاست های متضاد و منطبق بر منافع ملی کشور خود را دارند و با وجود آنکه از مخالفت روزافزون مردم ایران نسبت به نظام اسلامی و انزجار از سردمداران آن آگاهی دارند، هیچکدام حاضر به یاری رساندن عملی به نهضت آزادیخواهی ملت ایران نیستند.
با توجه به تفاوت شرایط زمانی و مکانی امروز ایران با فرانسة سالهای 1940 و با وجود تضاد منافع و برنامه های سیاسی هر یک از دولت های قدرتمند نسبت به وضعیت امروز و آیندة ایران، عدم توجّة دولت ها به نهضت آزادی خواهی ملت ایران در این نکته نهفته است که از نظر آنها نهضت مبارزاتی در ایران گرچه بالقوّه وجود دارد ولی با وجود گذشت بیش از بیست و هشت سال هنوز شکل سازمانی قدرتمند نیافته است.
دلایل عدم شکل گیری نیروی سازمان یافتـه نهضت آزادیخواهی پس از گذشت این همه سال، متعددند و پیرامون آن جزوه ها و کتابها بسیار نوشته شده است که نیاز به برشمردن و بازگو کردن آنها نیست، تنها به یک مورد مهّم آن که تاکنون کمتر به آن توجّه شده می پردازیم:
عدم گزینش شعارها و آرمانهای روشن و گویا که در برگیرندة خواستها و مطالبات مردم ایران باشد و بتواند در ابعاد یک همبستگی بزرگ ملّی نقش کارساز و ثمربخش ایفاء نماید باعث گردید که هرگاه خواسته ایم گامی در راستای پدیدآوردن یک جنبش سیاسی در خارج از کشور برداریم، تنها به جنبة مخالف بودن با جمهوری اسلامی اکتفا کرده و آنرا شرط کافی برای افراد در ایجاد چنین تشکلی دانسته ایم، بدون توجّه به این که مخالف جمهوری اسلامی بودن، شرط لازم است و نه کافی.
اپوزیسیوون واقعی، یکدست و منسجم هنگامی می تواند در خارج از کشور شکل و گسترش یابد و مورد حمایت ایرانیان درون کشور و افکار عمومی دنیا قرار گیرد که افراد آن نه تنها نظام مذهبی حاکم را در کلیّت آن نفی و انکار کند، بلکه با شیوه های خودکامگی و استبداد زیر هر نام و هر شکل، مخالف بوده و با اعتقاد راسخ به جدایی دین از حکومت، برای تحقّق آزادی و استقرار حاکمیت مردم در ایران تلاش نماید.
در چنین اپوزیسیونی نه جایی برای هواداران و عاشقان استقرار یک نظام دیکتاتوری دیگر در آینده ایران وجود دارد و نه برای آنهایی که با اعتقاد به تحوّل از درون نظام، در ارتباط تنگاتنگ با جناح های درون حاکمیت اسلامی هستند و وظیفة شان متلاشی کردن نهضت آزادیخواهی ملت ایران از درون و یا خارج کردن آن از مسیر اصیل و درست می باشد.
***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر