۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

نام و مشخصات یکی دیگر از جان باختگان قیام مردم

سایت موج آزادی: بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» سعيد عباسي، 27 ساله و مجرد، مغازه‌دار در محله‌ی سلسبيل (خیابان رودکی) تهران و خود ساکن محله‌ی پونک بوده که در روز 30 خرداد با اصابت گلوله از ناحیه‌ی سر، در مقابل دیده‌ی پدرش و سایر مغازه‌داران به شهادت رسیده است.
این گزارش حاکی است پیکر او را تنها در ازای دریافت پول و تعهد مبنی بر اینکه هیچ شکایتی از کسی ندارند، تحویل داده‌اند.
در این گزارش همچنین تصریح شده که وقتی برخی مأموران به عنوان دلجویی به منزل خانواده‌ی این شهيد مراجعه می‌کنند، مرگ فرزند آنها را به «اغتشاشگران» نسبت می‌دهند و سپس از این خانواده‌ی داغدیده می‌‌خواهند که نام شهید را به عنوان بسیجی ثبت کند تا از مزاياي خانواده‌ی شهيد بودن استفاده کنند؛ که این درخواست با واکنش شديد والدين این شهيد روبه‌رو می‌شود و آنها مأموران را از خانه بيرون می‌کنند


یک جوان دیگر در اثر شکنجه دژخیمان رژیم جان باخت

یک جوان دیگر در اثر شکنجه دژخیمان رژیم جان باخت
فعالان حقوق بشر در ایران
خبرگزاری هرانا : حسین اکبری یکی دیگر از جوانانی است که پس از بازداشت شدن توسط نیروهای امنیتی در اعتراض‌های روزهای پس از انتخابات ایران، کشته شده است.
این در حالی است که تا تاریخ 30/4/88 و با پی‌گیری خانواده‌اش از طریق دادگاه انقلاب و بازداشت‌گاه اوین و دیگر بازداشت‌گاه‌های موجود در تهران، هیچ اطلاعی از سرنوشت وی یا محل نگه‌داری‌اش در دست نبود.
در روز 31/4/88 با تماسی که با خانواده‌اش گرفته شد، از آن‌ها خواسته شد تا به بیمارستان امام‌خمینی، برای تحویل گرفتن جسد فرزند خود مراجعه کنند و با مراجعه‌ی آن‌ها مشخص شده است که دلیل کشته شدن وی بر اثر ضربه‌ی مغزی بوده و روی بدن او آثار متعدد باتوم دیده شده است. هم‌چنین تاریخ دقیق شهادت‌اش مشخص نیست.
پیکر وی صبح روز یکشنبه 4/5/88 در قطعه‌ی 219 بهشت زهرا تهران در کنار مادر مرحوم وی به خاک سپرده شد.



۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد

مسعود هاشم زاده، جوان ۲۷ ساله اي است كه در ناآرامي هاي ۳۰ خرداد ماه در محدود خيابان شادمان و نصرت در تهران به ضرب گلوله اي كشته شد. ميلاد هاشم زاده برادر كوچكتر مسعود مي گويد زمان مرگ مسعود فقط پدرش و او در تهران بودند و بقيه خانواده در شمال زادگاه پدري مسعود به سر مي بردند.
به اين ترتيب مسعود هاشم زاده يكي ديگر از كشته شدگان ناآرامي هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران است كه نام و شيوه كشته شدنش در رسانه ها مطرح مي شود. پيش از اين ندا آقاسلطان، سهراب اعرابي، يعقوب بروايه و محمد كامراني از جمله كشته شدگان حوادث اخير بودند كه نامشان در رسانه ها مطرح مي شود.
ميلاد با اشاره به اينكه مسعود ساعت شش بعداز ظهر روز ۳۰ خرداد براي ديدار با يكي از دوستانش در اطراف منزل به خيابان شادمان مراجعه كرده بود، مي گويد: "زماني كه به خانه رسيدم پدرم تنها بود و من قبل از رسيدن به خانه درگيري ها و شلوغي ها را ديده بودم، نگران شدم و به سوي خانه دوستش رفتم، به چهار راه نصرت داخل خيابان شادمان كه رسيدم ديدم صداي تير مي آيد و يك سري تير خورده اند."
به گفته آقاي هاشم زاده درمانگاهي در آن محل وجود داشت كه مجروحان و زخمي ها را به آنجا مي بردند. برادر كوچك مسعود هاشم زاده ادامه مي دهد: "زماني كه به درمانگاه رسيدم از روي ساعت، انگشتر و لباس مسعود، او را شناختم و از ديدن صحنه جا خوردم."
از آنجايي كه اقوام درجه يك مسعود هاشم زاده در تهران نبودند، قرار بر اين مي شود كه پيكر او را به زادگاهش در شمال ايران در اطراف رشت منتقل كنند. ميلاد هاشم زاده با اشاره به درگيري هاي زيادي كه در آن زمان در تهران بوده است مي گويد: "دنبال آمبولانس ولي اصلا آمبولانسي براي انتقال مسعود نبود. در اين رفت و آمدها پسر صاحبخانه گفت كه او با ماشين شخصي اش به شهرستان مي برد. دكتري هم كه آنجا بود گفت براي انتقال به شهرستان گواهي فوت مي نويسد."
ميلاد هاشم زاده و پسر صاحبخانه با ماشين شخصي پيكر مسعود را به شهرستاني در حوالي رشت مي برند، آقاي هاشم زاده اضافه كرد:" ساعت پنج و نيم صبح يك شنبه به زادگاه خود سمت رشت رسيديم. شبانه برادر و پسر خاله هايم را در جريان گذاشتم كه مسجد آماده كنند، شوراي محل و بستگان و اهالي محل بودند."
آقاي هاشم زاده ادامه داد: "زماني كه ما رسيديم به ما گفتند مسعود را نمي توانيم در آنجا خاك كنيم، دليلش را كامل نبودن مجوز اعلام كردند. به ما گفتند مسعود بايد به پزشكي قانوني برده و علت فوتش كاملا مشخص شود. بعد از آن من و راننده ماشين را براي بازجويي به آگاهي بردند كه چرا اين اتفاقات رخ داده است و تا ۴۸ ساعت بعد بازداشت بوديم. نگذاشتند من در مراسم خاكسپاري برادرم شركت كنم."
آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد
ميلاد، برادر كوچك مسعود هاشم زاده
به گفته برادر كوچك مسعود هاشم زاده در گواهي فوت از طرف پزشكي قانوني نوشته شده است، اصابت گلوله به قلب و سوراخ كردن ريه، پارگي ريه و خونريزي داخلي و خارجي شديد.
ميلاد هاشم زاده در بخش ديگري از گفت و گو با اشاره به ايجاد محدوديت هايي براي خانواده هاشم زاده مي گويد: "بعد از روز ۳۱ خرداد كه مراسم تشييع انجام شده كه من نبودم، خانواده ما به خانه بستگان مي روند و ما هم آزاد شديم. روز يك تيرماه بود كه براي مراسم سوم مسعود آگهي زديم و به دنبال حجله و مراسم بوديم. به محض پخش اعلاميه مطلع شديم آمدند و اعلاميه را كندند. شب هم تماس گرفتند كه مي خواهيد مراسم برگزار كنيد. تا زماني كه علت فوت مسعود مشخص نشده حق برگزاري مراسم را نداريد."
روز بعد از اين تماس خانواده هاشم زاده براي يافتن علت عدم برگزاري مراسم مراجعه مي كنند اما به گفته ميلاد هاشم زاده توضيح خاصي به آنها داده نمي شود. آقاي هاشم زاده افزود: "آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد."
خانواده هاشم زاده با امضاي تعهدي اجازه پيدا مي كنند كه بدون برگزاري مراسم بر سر خاك بروند و تجمعي به هيچ عنوان شكل نگيرد.
خانواده هاشم زاده با خانواده سهراب اعرابي يكي ديگر از كشته شدگان حوادث اخير ملاقات داشتند. همچنين ميرحسين موسوي و تعدادي از اعضاي ستاد او براي دلجويي از خانواده هاشم زاده به ديدار آنها رفته اند. مادران صلح و مادران عزادار نيز با مادر مسعود هاشم زاده ديدار كردند
.

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

فیلم؛ شعار هاشمی سکوت کنی خائنی

فیلم؛ شعار هاشمی سکوت کنی خائنی

گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران

گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران














گزارش تصویری از تظاهرات تهران (امروز) نماز جمعه تهران

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه


گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه





گزارش تصویری بسیج نیروهای سرکوبگر برای نماز جمعه

وحشیگری مزدوران لباس شخصی از زبان پسر کروبی

عکس کروبی هنگام حمله لباس شخصی ها

وحشیگری مزدوران لباس شخصی از زبان پسر کروبی
نيروهاي لباس شخصي در حاشیه نماز جمعه تهران با حمله به مهدی کروبی به او تعرض کرده و وی را مورد اهانت قرار دادند .
به گزارش خبرگزاري سايوك به نقل از پايگاه حزب اعتماد ملي ، حسين كروبي فرزند مهدي كروبي با اعلام اين خبر گفت :‌"‌هنگامي كه پدر من در خيابان هاي نزديك به دانشگاه تهران به سمت اين دانشگاه حركت مي كرد مردم بسياري پشت سر او حركت مي كردند و با سر دادن شعارهايي در حمايت از وي خواستار احقاق حقوقشان بودند كه به ناگهان پليس ضد شورش كه در مقابل ايستاده بودند اقدام به تيراندازي هوايي كردند كه در اين حال آقاي كروبي به جمعيت اعلام كرد كه بيش از اين جلو نيايند و خودش در صف اول به نماز جمعه خواهد رفت . ‌" وي ادامه داد : "‌در اين زمان پدرم را سوار بر ماشين كردند كه به دانشگاه ببرند ولي هنگامي كه مقابل دانشگاه پياده شد تعدادي از نيروهاي لباس شخصي مقابل در ايستاده و به او حمله كردند و او را مورد تعرض قرار دادند به طوري كه عمامه وي از سرش افتاد . انها به فحاشي پرداخته و الفاظ بسيار زشت و زننده اي را به كار مي برند . در همين حال محافظين با سختي آقاي كروبي را وارد دانشگاه كردند . " وی با اعتراض به چنین رفتارهایی و ابراز تاسف از چنین برخوردهایی گفت : " هنگامی که با زحمت توانستیم آقای کروبی را به داخل دانشگاه ببریم بنده به علت ازدحام نتوانستم وارد دانشگاه شوم و وقتی که بیرون ایستاده بودم شاهد ان بودم که فرمانده لباس شخصی ها با بی بسیم به انها خسته نباشید می گفت و تاکید می کرد که کارتان را بسیار خوب انجام دادید . فرزند كروبي همچنين با اشاره به صحنه اي كه در حاشيه يكي از خيابان ها شاهد ان بوده است گفت : "من متاسف شدم كه در جمهوري اسلامي شاهد چنين صحنه هايي بودم ." وی افزود : "هنگامی که قصد برگشت به منزل را داشتم شاهد ان بودم که تعدادی از نیروهای لباس شخصی اطراف یک دستگاه ماشین پژو پرشیا جمع شده اند و البته دو نفر از انها به روی سقف ان ماشین ایستاده و اقدام به تخریب ان می کردند. در همین حال مشاهده کردم که سرنشینان ماشین نیز زخمی شده اند و گویی که رگ دستان انها را زده باشند خون به اسمان فواره می زد و من بسیار از مشاهده این صحنه متاسف شدم

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

تشیع جنازه سهراب اعرابی

تشیع جنازه شهیدی راه ازادی سهراب اعرابی

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

سهراب اعرابی، يک شهيد ديگر، اين بار جوان نوزده ساله در اوين کشته شد،

سهراب اعرابی، يک شهيد ديگر، اين بار جوان نوزده ساله در اوين کشته شد،

جنبش اعتراضی مردم ايران در ابتدای تابستان سال ۱۳۸۸ دومين شهيد خود را يافت جوانی نوزده ساله در حالی که مادرش در پشت در زندان اوين زاری می کرد و از وی خبری می خواست کشته شد. در اخباری که در اين باره به سرعت در دنيای مجازی به چرخش افتاد نوشته شده که او زير شکنچه کشته شده است.


خبر مرگ سهراب اعرابی ظهر ديروز به گوش مادرش رسيد و وی که قبلا فيلمی از سرگردانيش در يوتيوب گذاشته شده بود با ناباوری با اين خبر روبرو شد. خبرنگارانی که هنوز دستگير نشده و آزادند به سرعت در صدد برآمدند که خبر را به گوش عالم برسانند. ساعتی بعد از جمله حماسه هائی که در اينترنت به نام سهراب منعکس شده يکی هم شعری بود از زبان ندا آق سلطان که به سهراب می گفت خوش آمدی.



سهراب اعرابی ۱۹ سال و هم در فعاليت های انتخاباتی اين دوره فعال بود و هم در تظاهرات اعتراضی ۲۵ خرداد فعال بود. وی که سال آخر دبيرستان را می گذراند و برای امتحان کنکور آماده می شد از روز سی ام خرداد دستگير شد و به مکان نامعلومی انتقال يافت.
بعد از پيگيريهای پی در پی سه روز بعد خانواده بخصوص مادرش متوجه می شوند که وی در زندان اوين است. مادر اين جوان در روز سه شنبه ۱۶ تير با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادی فرزند ش بود. با وجود اين که اين می دانست که فرزندش در زندان اوين است ولی خيلی نگران بود و می گفت می ترسم بچه ام را بکشند. اين مادر عکسی از فرزندش تهيه کرده بود و به هر زندانی که آزاد می شد عکس عزيزش را نشان می داد و از آنها می پرسيد که آيا او را می شناسند و يا در زندان ديده اند؟ او می گفت به هر کجا و هر کسی مراجعه می کنم جواب نمی دهند و ميگويند صبر کن آزاد می شود. اين مادر کارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينکه يک دفعه از طرف قاضی مر تضوی خبر آمد که سهراب اعرابی در زندان درگذشته
است، خانواده اش را خبر کنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند.





گزارش های رسیده از زندان اوین حاکی است شکنجه گران در سکوت و بی خبری به انجام جنایات وحشیانه ای مشغول هستند و احتمال قتل های بیشتری که هنوز افشا نشده است، وجود دارد.

۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبه

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

راي هايي كه حتي تا نخورده و چروك نشده اند همانند بسته اسكناس عيدي

عکس رهبري که راي خود رو تا کرده به صندوق مي اندا زد.حتما مسئو لين وزارت کشور و شو راي نگهبان از چند روز قبل دستور داده بو دن بر گه هاي راي رو اتو کنن؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!چون جلو دو ربين شيک با شه!!!!!!!!! ؟؟//؟













صندق راي شوراهاي شهر اين وسط چكار مي كند؟؟؟

















تصاويري از بازشماري راي ها -
راي هايي كه حتي تا نخورده و چروك نشده اند همانند بسته اسكناس عيدي
در ميان عكسهايي كه در خبرگزاري رسمي دولت از بازشماري آرا منتشر شده است، چند نكته جدي وجود دارد: 1- اينكه صندوق راي شوراي شهر در ميان صندوقهاي راي رياست جمهوري چه مي كند؟ 2- چرا راي ها اينقدر نو هستند و هيچكدام تا نخورده اند؟ مگر هنگام راي دادن برگه هاي راي را تا نكرديم؟ 3- تمام محمود احمدي نژادها با يك خط نوشته شده اند.
شوراي نگهبان 10% آرا رو از ساعت يك بعد از ظهر تا 8 شب شمرد .. اون وقت چطور وزارت كشور تو همين مدت 24 ميليون راي شمرد ؟







عکس رهبري که راي خود به صندوق مي اندا زه تعر فه راي رو تا مي کنه مي اندا زه دا خل صندوق راي