تردیدی نیست رژیم اسلامی دورانِ سختی را پشت سر میگذارد. اختلافات باندهای درونِ حکومت به مرحله ای رسیده است که شخص ًرهبر ً هم قارد به کنترل و اداره آنها نیست. نصایح او به دولتمردانش برای محدود کردن نزاعها در درون نظام کارآیی خود را از دست داده و او می بایست در پی چاره جوئیهای جدید باشد. از همین رو او ناچار است برای حفظ ًکاریسمای ً فروریخته خود و حفظ نظام، ًهیاتی ً را برای حل اختلاف مابین دولت و مجلس برگزیند. امّا از سویی دیگر در این وانفسای سرخوردگی، امید ًرهبر ً و مراجع تقلید حکومت برای ماندگار شدن پیش از هرچیز به نقش سپاه و دخالت سپاه در حوزه سیاست است. توجیه ملایان حکومتی در رابطه با دخالت سپاه در سیاست، همان نصح صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بیان میدارد که یکی از وظایف سپاه پاسداران، پاسداری از نظام و حفظ نظام اسلامی است. به همین منظور با انتصاب این توجیه ًقانونی ً، سپاه پاسداران وظیفه خود میداند علاوه بر داشتن دستی بلند در حوزه اقتصاد، حوزه سیاست کشور را هم تیول خود بداند و معین کند در آینده چه گروه و چه دسته ای حقّ اظهار نظر سیاسی و یا حضور در صحنه سیاست کشور را دارند.
کوروش اعتمادی
3 آگوست 2011
koroush_etemadi@hotmail,com
روندِ شکل گیری دسته بندیهای جدیدِ سیاسی در جمهوری اسلامی، حامل پیامدهای سیاسی معینی است. تغییرات در نظر گرفته شده در رابطه با ترکیب جدید رژیم بنوعی بیانگرماهیتِ حکومت در آستانهِ دور آتی ًانتخابات ً مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری است. بیرون راندن ًاصلاح طلبان ً و طرد ً اصولگرایان منحرف ً از دایره قدرت، تلاش برای بازگرداندنِ ًاعتبار ً فروریخته ًرهبریً به سبب دخالتهای مکرر و آشکار او در ترمیم کابینه دولتِ احمدی نژاد، اتحاد جبهه ً اصولگرایان ً و یا جمع آوری آنها در ًجبهه پایداری ً که در پیش روی حکمیت مطلق ًرهبرً سرتمکین فرود آورند؛ از جمله آن هنجارهای سیاسی است که جمهوری ملّایان در این اواخر با آنها دست بگریبان است. امّا در کِش و قُوس همهء این دگرگونیها می بایست به تلاش ًرهبرً در حذف هاشمی رفسنجانی از سلسله مراتب قدرت توّجه جّدی مبذول داشت که با تشکیل ًهیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قواً ً به سرپرستی آیت الله هاشمی شاهرودی او بنا دارد به یکباره مردم شماره 2 رژیم را خانه نشین و او را در مجموعه نظام بی خاصیت کند.
در واقع معمار دگر شدنِ حاکمیت با ترکیب کنونی خود ًرهبر ً است، اگر چه او زیرکانه تلاش میکند حفظ ظاهر کند ومسئولیت مهندسی جدید را به دستچین شده های خود بسپارد. هاشمی رفسنجانی هم کاملا ً به اوضاع درهم ریخته نظام و ترفندهای سیاسی ًرهبری ً واقف است و چندان هم در شرایط امروز ناخشنود از حذف خود از صحنه سیاست نیست، ولی ترک قدرت را هرگز نمی پذیرد. او میداند رژیم در چندین عرصه در بن بست است و نظام از هر دورهِ دیگر پس از حیات سیاسی اش، شکننده تر از پیش شده است. او با کنار گذاشتن اش از صحنه سیاست خود را برای روزی آماده میکند تا بار دیگر پا پیش گذارد و با تمسخر تباهی در مملکت را به رخ ًرهبر ً بکشاند. در رابطه با بی رونق شدن دکّان سیاسی هاشمی رفسنجانی، ًرهبرً معلم قاری خوانی خود هاشمی شاهرودی را به صحنه آورده است تا از یک سو بطورغیر مستقیم وظیفه مستمر خود در اداره دولت و حکومت را نامرئی کند و از سویی دیگر با برافراشتن علم وکُتل هاشمی شاهرودی در مقابل هاشمی رفسنجانی، عذر هاشمی رفسنجانی از صحنه سیاست را بخواهد. در همین رابطه آیت الله ممدوحی عضو مجلس خبرگان رهبری میگوید: نتیجه تشکیل ًهیأت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا ً همان از میان رفتن نقش حکمیت مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رفسنجانی است ً. او میگوید: علیرغم اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حل اختلاف مابین مجلس و شورای نگهبان تأسیس شد امّا پس از مدتی این مجمع به یکی از ابزارهای ًرهبری ً برای حل اختلاف مابین سه قوا تبدیل شد.
البتّه فراموش نکنیم پاسخ دندان شکنِ اخیر ًرهبری ً به هاشمی رفسنجانی در پی اعلام مواضع دوپهلوی هاشمی در رابطه با ًانتخابات ً دور آینده مجلس شورای اسلامی و تلاش او برای کسبِ اجازه ورود برخی از ًاصلاح طلبان ً به دور ً انتخابات ً بود که رفسنجانی اظهار داشته بود : برگزاری انتخابات آزاد مجلس و ریاست جمهوری با حضور واقعی تمامی جناح ها و گروه های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی، می تواند به خروج از اوضاع سیاسی کشور کمک کند ً. این اظهار نظر سیاسی همان موضعگیری سیاسی هاشمی رفسنجانی در دو سال پیش است که عنوان کرده بود؛ اوضاع سیاسی در کشور درهم ریخته است و تنها ٌرهبری ً است که قادر است با عفو عمومی معتقدانِ به نظام، عامل خروج کشور از بحران باشد. امّا بنظر نمیرسد وضعیت سیاسی ًاصلاح طلبانِ ً حکومتی بهتر از موقعیت سیاسی کنونی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد. میدانیم از مدتها پیش بالاترین ارگان نظامی حکومت، سپاه پاسداران، با کسب مجوز رسمی از سوی ًرهبرًی و مراجع تقلید حکومتی به نقشی قطعی در تعیین ساختار و ماهیت حکومت دست یافتند. از پیش میدانیم سپاه به صراحت جبهه ًاصلاح طلبان ً را پس از عدم تمکین آنها به نتایج دور دهم ریاست جمهوری رژیم در 22 خرداد 88، جبهه ًفتنهً قلمداد کرده و از سران این جبهه، خاتمی موسوی کروبی، میخواهد در صورت طلب پوزش رسمی از ًرهبریً میتوانند امکان شانس خود برای حضور در ًانتخابات ً دور آتی مجلس شورای اسلامی را مشروط بدست آورند. پس بزعم سپاه صدوراجازه برای ورود ًاصلاح طلبان ً به صحنه رقابت ًانتخابات ً و احیاناً دادنِ چند کرسی مجلس نشینی بی ثمر به آنها، همه بستگی به طلب بخشش رسمی آنها از پیشگاه ًرهبریً دارد.
امّا خود ًرهبریً هم در رابطه با ترکیب دور آینده مجلس شورای اسلامی بیکار ننشسته و دوتن از آیت الله های بامتنفذ و مجزگوی خود را مأمور کرده است تا ًجبهه ای پایدار ً از همهء ًاصولگرایانی ً بوجود آورند که برای حفظ نظام و بارگاه حکمیت او جان و دست میشکنند. آیت الله کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، و آیت الله مصباح یزدی هر دو مأموریت یافته اند تا با جدا کردن برخی از چهره های شرمنده ًاصولگرا ً از کابینه احمدی نژادی و متحد کردن آنها با دیگر ًاصولگرایانی ً که در مُریدی آنها نسبت به ًرهبری ً شکی نیست، ًجبهه پایداری ً را بوجود آورند تا با حمایت بی چون و چرا از حاکمیت مطلق ولی فقیه بقای حکومت را ممکن شوند. البّته در این دسته بندیهای جدید هاشمی رفسنجانی تلاش میکند برای حفظ خود در هرم قدرت ابتداء با گروه ًاصلاح طلبان ً، اگر میسر نشد با گروه ًمؤتلفه اسلامی ً وارد زد و بند شود.
در واقع این تنگناها و تسویه حسابهای سیاسی از ویژگیهای حکومتهای استبدادی در طول تاریخ بوده که پس از کنده شدن از جامعه برای ماندن حلقه حاکمیت را تنگتر کرده، و برای لب فروبستنِ هر پژواک اعتراض، خودی ونا خودی را از صحنه رقابتهای سیاسی حذف میکنند. این واقعیت را ولی فقیه حکومت خوب میداند در صورت پاسخگویی به کوچکترین خواست مردم، مطالبات بیشتری از سوی جامعه در مقابل او قرار خواهد گرفت. از همین رو است او فرمان کشتار و سرکوب میدهد تا با ارعاب، جامعه را به خمودی بکشاند. امّا روندِ تحولات سیاسی و بندبازیهای باندهای درون نظام این پرسش را پیش روی ما قرار میدهد چه کسانی و چه دسته سیاسی، خارج از این دایره بسته قدرت، قادر هستند در آینده جایی در صحنه سیاسی کشور داشته باشند؟ تردیدی نیست رژیم اسلامی دورانِ سختی را پشت سر میگذارد. اختلافات باندهای درونِ حکومت به مرحله ای رسیده است که شخص ًرهبر ً هم قارد به کنترل و اداره آنها نیست. نصایح او به دولتمردانش برای محدود کردن نزاعها در درون نظام کارآیی خود را از دست داده و او می بایست در پی چاره جوئیهای جدید باشد. از همین رو او ناچار است برای حفظ ًکاریسمای ً فروریخته خود و حفظ نظام، ًهیاتی ً را برای حل اختلاف مابین دولت و مجلس برگزیند. امّا از سویی دیگر در این وانفسای سرخوردگی، امید ًرهبر ً و مراجع تقلید حکومت برای ماندگار شدن پیش از هرچیز به نقش سپاه و دخالت سپاه در حوزه سیاست است. توجیه ملایان حکومتی در رابطه با دخالت سپاه در سیاست، همان نصح صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی است که بیان میدارد که یکی از وظایف سپاه پاسداران، پاسداری از نظام و حفظ نظام اسلامی است. به همین منظور با انتصاب این توجیه ًقانونی ً، سپاه پاسداران وظیفه خود میداند علاوه برداشتن دستی بلند در حوزه اقتصاد، حوزه سیاست کشور را هم تیول خود بداند و معین کند در آینده چه گروه و چه دسته ای حقّ اظهار نظر سیاسی و یا حضور در صحنه سیاست کشور را دارند. و یقینا ً می بایست از هم اکنون این واقعیت را پذیرفت، برگزیدگانِ حوزه های قدرت و مسئولین سیاسی در آینده کسانی خواهند بود که پیوسته از چارچوب کنونی نظام و همهء ویژگیهای آن دفاع کرده، و هرگز حکمیت مطلق ولی فقیه حکومت را مورد پرسش قرار ندهند.
کوروش اعتمادی
3 آگوست 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر