۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

ويديوي كامل صحنه دلخراش مرگ يك جوان در ميدان كاج صحنه يك جنايت دلخراش است‏

ويديوي كامل صحنه دلخراش مرگ يك جوان در ميدان كاج صحنه يك جنايت دلخراش است‏، جواني به قتل مي‌رسد كه مي‌توانست زنده باشد، مردي ديوانه‌وار جولان مي‌دهد

ويديوي كامل صحنه دلخراش مرگ يك جوان در ميدان كاج

صحنه يك جنايت دلخراش است‏، جواني به قتل مي‌رسد كه مي‌توانست زنده باشد، مردي ديوانه‌وار جولان مي‌دهد و فرياد مي‌زند «خودم را خواهم كشت!» در چند قدمي‌اش مردي روي شكم به زمين افتاده و ناي ايستادن ندارد. زنان و مردان زيادي تماشاچي يكي از هولناك‌ترين صحنه‌هايي هستند كه مي‌شد پيش از فاجعه به نجات جوان نيمه‌‌جان پرداخت.
خيلي‌ها با پليس و اورژانس تماس گرفتند، جوان خون‌آلود شايد چند قدمي بيشتر با بيمارستان مدرس فاصله ندارد، اما مرد مهاجم چاقويي روي سينه‌اش گذاشته و تهديد مي‌كند اگر كسي بخواهد قرباني‌اش را جابه‌جا كند، خودش را خواهد كشت!مرد جوان التماس مي‌كند: «غلط كردم ديگه دخالت نمي‌‌كنم اجازه بده من رو ببرن بيمارستان، ببخش منو!» مرد انگار ديوانه شده است به سمت پسر جوان حمله كرده و لگدي به سرش مي‌زند، همه ايستاده‌اند، فريادهاي زني شنيده مي‌شود كه از مرد چاقو به دست مي‌خواهد دست از سر آن پسر بردارد، مرد فرياد مي‌زند:

همه زندگي‌ام رو از من گرفته، مي‌دونيد چه بلايي سرم آورده، بايد بميره!

انگار كسي دل و جراتي براي نجات جان جوان زخمي ندارد، او هنوز سرحال است و حرف مي‌زند، رو به تماشاچي‌ها كرده و التماس‌كنان مي‌گويد:

تو رو خدا اورژانس رو خبر كنيد. من دارم مي‌ميرم.

از اورژانس خبري نيست، ثانيه‌ها تندتر از هميشه مي‌گذرند و مرد مهاجم كه بنگاه مسكني در ميدان كاج دارد هنوز قدرت‌نمايي مي‌كند، همه اميدوارند پليس وارد ماجرا شده و امنيت را به همراه خود بياورد. اما پليس هم مي‌آيد و خود را در برابر تهديدات مرد بنگاهدار به خودكشي و التماس‌هاي مرد خون‌آلود براي نجات مي‌بيند.

همه مي‌بينند ماموران كاري نمي‌توانند بكنند حتي دريغ از اينكه با اسلحه‌يي مرد جاني را نشانه رفته و وي را بترسانند. مرد بنگاهدار مي‌خواهد مرگ كسي را كه رقيب عشقي‌اش است به چشم خود ببيند، محمدرضا هنوز التماس مي‌كند.

ماموران هم با بي‌سيم لحظه‌به‌لحظه مرگ پسر جوان را مخابره مي‌كنند. عقربه‌ها از نيمه ساعت حادثه نيز گذشته‌اند و از اورژانس هم خبري نيست.

صداي التماس‌هاي «محمدرضا» ضعيف‌تر شده است، انگار پذيرفته در برابر بي‌تفاوتي‌هاي اطرافش بايد مرگ را در آغوش بكشد.45 دقيقه گذشت و از جوان خون‌آ‌لود ديگر صدايي شنيده نشد، از ماموران يگان ويژه و حتي آمبولانس اورژانس نيز اثري نبود،‌ مرد بنگاهدار آرام شد و تصور كرد كه «محمدرضا » كشته شده است.

وقتي پرسنل بيمارستان مدرس خارج از وظايف خود با برانكاردي خود را به محل حادثه رساندند، قاتل مي‌خنديد، انگار مي‌دانست كار از كار گذشته است و محمدرضا هيچگاه نمي‌تواند چشم باز كند.همزمان با انتقال جسد «محمدرضا» به بيمارستان مدرس، ماموري به مرد جاني نزديك شد، وي هنوز تهديد به خودكشي مي‌كرد همه مي‌دانستند جرات چنين كاري را ندارد و مشخص نبود چرا به جاي نجات جان «محمدرضا» بي‌تفاوت به تماشا نشسته بودند.

عامل قتل خيلي زود چاقو را كنار گذاشت و تسليم پليس شد. شايد اگر 45 دقيقه پيش پليس به جاي اينكه تماشاچي اين تهديدات باشد به عمليات و اقدامي دست مي‌زد، مرد جوان هنوز زنده بود، خانواده‌يي سياهپوش نمي‌شدند و امتياز منفي‌يي روي عملكرد پليس و اورژانس ثبت نمي‌شد و با نگاشته‌شدن اين گزارش، خبرنگاران از سوي پليس و هر سازمان ديگري متهم به ديدگاه منفي نمي‌شدند.


متهم به قتل «يزدان» اعتراف كرد

مردي كه مدعي است به خاطر يك زن مرتكب قتل شده، پس از اعتراف به جنايت، حادثه را تشريح كرد.

ساعت ۱۱ پيش از ظهر روز پنجشنبه ششم آبان ماه سال جاري اهالي يكي از خيابان هاي سعادت آباد با شنيدن صداي درگيري به خيابان ريختند و مشاهده كردند كه يك بنگاه دار به نام يعقوب با چاقو به سمت مردي حدودا ۳۰ ساله هجوم برد و با وارد آوردن ضربه به ناحيه شكم اين شخص، او را به شدت مجروح كرد.

پس از وقوع اين حادثه و تماس مردم با مركز فوريت هاي پليسي ۱۱۰، ماموران كلانتري ۱۳۴ شهرك قدس در جريان حادثه قرار گرفتند و بلافاصله قاضي محمد شهرياري بازپرس كشيك قتل پايتخت را از اين جنايت باخبر كردند.

بازپرس ويژه قتل تهران زماني در قربانگاه «يزدان» در خياباني بالاتر از ميدان كاج حضور يافت كه اين شخص به بيمارستان مدرس انتقال يافته بود، اما با توجه به شدت جراحت وارده، تلاش پزشكان نتيجه بخش نبود و نهايتا يزدان روي تخت بيمارستان جان باخت.

به دنبال اين ماجرا، دقايقي بعد متهم خود را تسليم ماموران كرد و به اين ترتيب تحقيقات از وي آغاز شد.

يعقوب با بيان سرگذشت خود ضمن اعتراف به قتل، گفت: حدود سه سال قبل در كار معاملات مسكن با زني حدودا ۲۸ ساله به نام سعيده آشنا شدم كه تقريبا يك سال پس از آشنايي متوجه شدم شوهر و فرزندي ۱۳ ساله دارد. من عاشقش شده بودم و او هم به خاطر من از همسرش جدا شد.

وي ادامه داد: پس از آشنايي، دفتري به مبلغ ۲۲۰ ميليون تومان در سعادت آباد خريدم و به خاطر علاقه اي كه به سعيده داشتم، دفتر را به نامش كردم. آن زمان با هم زندگي مي كرديم و رابطه مان ادامه داشت تا اينكه شروع كرد به بهانه گيري و در همين جريانات حدود شش ماه قبل طي شكايتي در مورد اختلافات مالي، من را به زندان انداخت.

متهم به قتل گفت: زماني كه زندان بودم با هم تماس داشتيم و هر بار من از او مي خواستم اگر با كسي رابطه دارد يا مي خواهد ازدواج كند، اين موضوع را صادقانه با من در ميان بگذارد تا ديگر سراغش نروم اما او هر بار مي گفت چنين چيزي مطرح نيست و منتظر است تا من از زندان خلاص شوم.

يعقوب با اشاره به زماني كه از زندان آزاد شده بود، ادامه داد: وقتي آزاد شدم، فهميدم او با يزدان در ارتباط است. به اين موضوع شك داشتم تا اينكه خود يزدان با من تماس گرفت و گفت با سعيده ارتباط دارد و قصدشان ازدواج است.

ديگر نتوانستم تحمل كنم. روز پنجشنبه طي قراري كه با هم گذاشتيم از يزدان خواستم به دفترم بيايد تا بيشتر صحبت كنيم.

وقتي آمد با چاقويي كه همراه داشتم به طرفش حمله كردم و يك ضربه به شكمش زدم. بعد هم خودم را معرفي كردم. الان هم هيچ تقاضايي ندارم و فقط مي خواهم اعدامم كنيد چون چيزي براي از دست دادن باقي نمانده است.

با اخذ اعترافات اين متهم براي وي به اتهام يك فقره قتل عمدي قرار بازداشت موقت صادر شد و به اين ترتيب پرونده با صدور دستورات قضايي لازم از سوي بازپرس جنايي تهران جهت تكميل تحقيقات در اختيار ماموران آگاهي قرار گرفت.

video

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

درگيري و تلاش پليس براي دستگيري يك دختر

درگيري و تلاش پليس براي دستگيري يك دختر

Iran Orumieh An Iranian girl is being beaten by Police for bad Hijab

بحث , درگيري و تلاش پليس براي دستگيري يك دختر
به جرم بدحجابي در اروميه - خيابان كاشاني


video

تظاهرات تعدادي از ايرانيان مقيم لس آنجلس در اعتراض به جيمي كارتر

تظاهرات تعدادي از ايرانيان مقيم لس آنجلس در اعتراض به جيمي كارتر

تظاهرات تعدادي از ايرانيان مقيم لس آنجلس در اعتراض به جيمي كارتر

تظاهرات تعدادي از ايرانيان لس آنجلس روبروي كتاب فروشي بردرز، (محل امضاي كتاب جيمي كارتر) .

تعدادي از ايرانيان مقيم لس آنجلس در روز 3 آبان ماه در برابر كتابفروشي بردرز (محل امضاء كتاب ) جمع شده تا اعتراض خود را به جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا در زمان انقلاب 57 ايران نشان دهند . معترضين كتابهاي جيمي كارتر را در برابر كتابفروشي پاره كردند. آنها عقيده دارند كه جيمي كارتر پدر معنوي انقلاب 57 است و با كمك هاي او بود كه آيت الله خميني توانست قدرت را به دست بگيرد. طبق گفته تظاهر كنندگان جيمي كارتر در مقابل تعدادي از ايرانيان كتابش را به جاي امضا پرتاب كرد كه موجب عصبانيت معترضين و پاره كردن كتابش در برابر كتابفروشي گرديد.

Some protests Iranians living in Los Angeles to protest Carter

A number of Iranian protests in front of Los Angeles Bookstore Brdrz (where Jimmy Carter book signing).

A number of Iranians living in Los Angeles on November 3 against Brdrz bookstores (where the book signing) gathered to protest the then U.S. president Jimmy Carter during the Iranian revolution, the 57th show. Books protesters against Jimmy Carter had some bookstores. They believe that the spiritual father of Jimmy Carter and 57 revolution with the help of Ayatollah Khomeini, he was able to take power. According to Jimmy Carter, in protest against some of the Iranians, instead of signing his book launch that led to some angry protesters, and his book was in the bookstores.

video

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

متن دفاعيه آريا آرام نژاد در دادگاه

متن دفاعيه آريا آرام نژاد در دادگاه


تحول سبز : روز گذشته جلسه رسيدگي به اتهامات آريا ارام نژاد برگزار گرديد.

به گزارش تحول سبز ، روز گذشته در جلسه رسيدگي به اتهامات آريا آرم نژاد ، وي با قرائت متن دفاعيات خويش ، به گوشه اي از آنچه بر وي در دوران بازداشت در زندان گذشته و شرحي از شكنجه هاي روحي و جسمي كه توسط بازجويان و مامورين زندان بر وي وارد گرديده است را بيان نمود.

لازم به ذكر است آرام نژاد آهنگ ساز جوان بابلي بيست و ششم بهمن ماه و پس از خواندن آهنگ علي برخيز در شهرستان بابل دستگير شد. وي دو ماه از دوران بازداشت خود را در سلول انفرادي بوده است.

به كزارش تحول سبز، متن كامل دفاعيه آريا آرام نژاد به شرح زير ميباشد:

بنام داور بر حق

رياست محترم دادگاه !

امروز در اين دادگاه حضور يافته ام تا خداوند بزرگ شاهد و ناظر باشد ميان ما و شما . شاهد و ناظر باشد به آنچه امروز بر ايران نازنين و فرزندان دلاورش مي گذرد تا در روز موعود آنگاه كه ما و شما در پيشگاهش به پاسخگويي اعمالمان حاضر مي شويم ٬ سربلند و سرشكسته مان بياد داشته باشد كه اين است عاقبت ! جزا و پاداش هميشگي فقط از جانب خداست . . . اگر امروز ملاك بر خوردهايتان فرامين حق مي بود به جاي ما مي بايست آناني در اين دادگاه حضور مي يافتند كه آبروي ايران و اسلام را به حراج گذاشته اند . هماناني كه ايران را براي ثرمايه هايش و اسلام را براي سرپوش نهادن بر چپاولگري و خودكامگي شان مي خواهند .

رياست محترم دادگاه !

بنده در ۲۶ بهمن ماه با هجوم ماموران اداره اطلاعات به خانه ام دستگير شدم . ايجاد رعب و وحشت و برهم زدن اسباب و اثاثيه خانه را چاشني كارشان كردند و حتي بر اطاق خوابمان نيز رحم نكردند . اينها به خاطر اجراي آهنگي بود كه گويا به عقيده آقايان امنيت ملي را به خطر انداخته است !!!!! پس از آن مدت ۴۴ روز را در سلول افرادي زير شكنجه روحي و رواني و جسمي گذرانده ام كه شرح اندكي از آن را براي قضاوت در مورد انساني بودن اعمال ماموران به عرض مي رسانم :

۱- توهين و خرد كردن شخصيت به وسيله فحش و ناسزا و حتي مسخره كردن چهره و ظاهرم .

۲- ايجاد هراس و تهديد در مورد بازداشت همسرم كه هيچ گونه فعاليت سياسي و دخلي در فعاليت هاي من نداشته است .

۳- توهين به برادر جانبازم و تهديد به بازداشتش در صورت همكاري نكردن من .

۴- تهديد به مرگ توسط نگهبان اداره اطلاعات ( ايشان مي گفت : من مامور اطلاعاتم بيرون از اينجا براحتي با يك گلوله ترا مي كشم ٬ كسي هم نمي تواند مرا باز خواست كند )

۵- تهديد به اعدام ! از سوي مقامات بازداشتگاه متي كلا .

۶- نگهداري در سلول ۵/۱ در ۲ متر بدون كوچكترين امكانات بهداشتي به شكلي كه پس از مدتي سراسر بدنم آكنده از جوشهاي عفوني شده بود .

۷- سهل انگاري عمدي در دادن دارو هاي مربوط به بيماري قلبي ام .

۸- همجواري در كنار سلول كسي كه مبتلا به بيماري ايدز بود و وادار نمودن براي عبور پا برهنه از روي خونهاي كه به واسطه خود زني آن شخص در كف سلول ريخته بود .

۹-دادن اطلاعات توهين آميز و غلط و انحرافي و القايي درباره همسرم .

۱۰ عريان كردن بدن به بهانه بازرسي در حالي كه ماموري در دستش دوربين عكاسي بود ٬ وي در جواب اعتراض مكرر و امتناي من وقيحانه و با خنده مي گفت : ميترسي !

۱۱- ضرب و شتم بسيار شديد و غير انساني توسط مامور زندان متي كلا در جواب درخواست ملاقاتم با پزشك ٬ بگونه اي كه تا مدتها آثارش روي بدنم قابل مشاهده بود .

۱۲- بستن دست و پايم با زنجير به هم براي مدت طولاني در زندان متي كلا .

اينهاي نمونه هاي كوچكي بود از آنچه كه در مدت بازداشت بر من گذشت .

و اما بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادي از هموطنان عزيزمان گرديد و پس از ديدن تصاوير تكان دهنده و جانسوزش ٬ احساس وظيفه كردم كه ضمن محكوم كردن اين عمل غير انساني ـ رسالت هنري ام را به بجاي آورم ٬ لذا دست به انتشار ترانه و آهنگي زدم كه به ” علي برخيز” معروف گرديد . محتواي اين آهنگ اشاره دارد به سو استفاده عده اي دغل باز از نام خدا و قرآن و ائمه براي رسيدن به مقاصدي شيطاني و استمداد خواستم از ائمه براي برچيدن و خشكاندن ريشه هاي دروغ و نيرنگ و ريا . عجبا كه امروز گوبا توسل به دين و ايمان نيز در كشور ما جرم محسوب مي شود ! امام حسين ع براي احياي امر به معروف و نهي از منكر شهيد شد انگاه توقع از ما شيعيان و پيروانش چيست ؟ اينكه بياييم و فقط بر سر و سينه بزنيم ؟! و يا در برابر ظلم و ستم اعلام انزجار كنيم ! من رئيس جمهور را به رسميت نمي سناسم ! آيا مسلمان نيستم ؟ بنده در روز عاشورا فرياد الله اكبر سر دادم و به خاطر فرياد زدن نام خدا بزرگ به خود مي بالم . قطعا كافر و لا مذهب خواهد بود كسي كه مرا به جرم فرياد زدن نام خدا به زندان بياندازد !

آناني كه امروز دم از مسلماني مي زنند خود ساده ترين دستورات دين را زير پا مي گذارند و به سادگي به يك جامعه هفتاد ميليوني دروغ مي گويند و هر روز با وعده هاي دورغين و پوشاليشان – با حركتهاي مزورانه و سرشار از ريا در خيال خامشان به اسلام و ايران عظمت مي دهند ! در اينجا بايد اعلام كنم كه اسلام و ايران بسيار عظيم تر از آنند كه نياز به مدافعان اينچنيني داشته باشد !

بايد روشن شود كه نقش قانون اساسي ما چيست ؟ قانون به من اجازه انتقاد مي دهد . قانون به من اجازه تجمع بدون حمل سلاح ميدهد . قانون به من آزادي بيان و عقيده مي دهد و من به بواسطه همين قانون كه پدران ما به آن راي داده اند آزادم كه نسبت به سرنوشت كشورم و ملتم بي تفاوت نباشم . جالب است كه امروز به جاي آنكه مدال شجاعت و افتخار بگيرم بايد در دادگاه حاضر شوم !

رياست محترم دادگاه !

متاسفانه در گزارش اداره اطلاعات به جنابعالي آمده است كه شعري بسيار توهين آميز خطاب به معاويه در وبلاگ قرار داده ام ! آيا وزارت اطلاعات تبديل به وكيل مدافع يزيد و معاويه گرديده است ؟ در بخش ديگري آمده است : بنده اين آهنگ را در تقابل با نظام و ولي فقيه ساخته ام كه البته مذحك ترين بخش اين گزارش نيز بوده است ! خطاب آهنگ كاملا روشن است ! خطاب آن به كساني است كه به هتك حرمت برادران مسلمان پرداخته اند ! اما گويا اداره اطلاعات سعي وافري دارد كه همه اعتراضات را به مفام ديگري حواله دهد ! كه اين جز پاك كردن صورت مسئله نيست . . .

اين توهم خود بزرگ بيني كه مانند افيون به جان صاحبان دو روزه قدرت افتاده است ٬ اين سياست هاي سركوب فله اي و ايجاد رعب از كدام اقتدار ابدي صادر مي شود كه سكوت را رضايت تابير مي كند و در كنار سهميه بندي خيابان و اكسيژن ٬ وقيحانه ـ نه ـ حتي بي اجازه به حريم خانه ـ نه – بلكه به زور به خلوت باورها تجاوز مي كنند و هيچ گونه اظهار نظر انتقادي را بر نمي تابند . اين دايگان منفعت طلب مهربان تر از مادر ! كه خود را نه تنها حافظ بلكه صاحب اين خاك و اين نظام مي دانند ٬ هرگونه تفاوت را دشمني دانسته و به خواست خود زير پا گذاشتن قانون و حقوق شهروندان را مجاز مي شمارند ! كساني كه با سنجاق كردن بي هويتي خود به جمهوري اسلامي و اعمال خفت بارشان تيشه هاي زهر آگين كه ريشه هاي اين نظام مي زنند . كمي به خود آمدن كمي چشم بصيرت داشتن و غره نشدن به ميزها را برادرانه توصيه ميكنم كه فرداها براي جبران اشتباهات امروزها بسيار دير است !

رياست محترم دادگاه !

نگراني بنده امروز از قضاوت شماست ! زيرا بازجوهايم قاطعانه گفتند كه شما مهره آنها مي باشيد و هر آنچه آنها بخواهند شما اجرا مي كنيد ! اميدوارم كه خداوند به شما حقيقت را آشكار نمايد تا خدايي ناكرده در دنياي ديگر مجبور به پاسخگويي آنچه ديگران از شما خواسته اند نباشيد !

در پايان ضمن رد تمامي اتهامات وارده و غير قابل قبول دانستن آنها از دادگاه محترم تقاضاي اعلام حكم برائت دارم .

ترانه علي برخيز از آريا آرام نژاد كه موجب دستگيري وي شد

video

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

آخوند لبنانی در تلویزیون ولایت: شما را هم در این دنیا می سوزانیم هم در آن دنیا!

آخوند لبنانی در تلویزیون ولایت: شما را هم در این دنیا می سوزانیم هم در آن دنیا!

آخوند لبنانی: آنهایی که پیروی از کسانی می کنند که علیه اهل بیت عصمت و طاهره ظلم می کنند، ما امروز آنها را آتش می زنیم.
گردن کلفتی یک اخو ند ک نسبت به مردم ایران. و تهید به کشتن و اتش زدن مردم.این سندی هست که نشان می دهد امثال این اخو ندک که با پول مردم ایران بهتر ین زند گی رو دا رن با بی شر می مردم ایران تهدید می کنه.و این فیلم گو اه این هست که اخو ند ها جنا یتکاری که دست پرو رده خا منه ای هستن برای تداوم حکو مت حا ضر هستن تمام مردم ایران رو به اتش بکشن مرگ بر اد م کشهای ولا یت فقیه خا منه ای.پول مملکت صرف یک مشت لات و بی سر پای هر زه در ابنان و فلسطین می شو د
video

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

فیلم - شهید مهدی فرهادی در حال مبارزه با نیروهای ضد شورش دقایقی قبل از به شهادت رسیدن

شهید مهدی فرهادی راد( بلالی) در حال مبارزه با نیروهای ضد شورش دقایقی قبل از به شهادت رسیدن در روز عاشورا

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

انتشار فیلم تیر اندازی پسر سردار حق طلب به مردم بی دفاع در 13 آبان,موجب شد تا او به همراه خانواده اش از ایران فرار کند

انتشار عکس جیره خواران دزد و قاتل خامنه ای موجب شده است که آسایش از زندگی آنان سلب شود و اکثر آنان یا از ترس جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند و یا اینکه تحت حمایت جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر فرار کرده اند. مطمئنا برخی از این افراد هم توسط خود جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند تا از اعترافات آنها در حضور مردم ایران جلوگیری شود.

یکی از این افراد علی حق طلب، پسر پاسداراحمد حق طلب (رئیس فعلی حفاظت فرودگاههای کشور)، که تصاویرِ و فیلمهای وی در حال تیراندازی به سوی مردم در جریان اعتراضات سال گذشته منتشر شده بود.

UNKNOWN_PARAMETER_VALUE

پدر وی، سردار پاسدار احمد حق طلب، مدتی در حفاظت بیت رهبری مشغول به کار بود و سپس مقام ارشد حفاظت فرودگاههای کشور شد.

فیلم شلیک مستقیم این سگ خونخوار ولایت به مردم بیگناه و بی دفاع در روز 13 آبان:

http://www.youtube.com/watch?v=CR0dTuWMxzs

منبع خبری جرس اظهار داشت علی حق طلب، هم اکنون با خانواده خود (برای ماموریتی) به اوکراین رفته و احتمالا در آنجا یا کشوری دیگر اقامت خواهند گزید.

انتشار این خبر 2 حسن دارد:

اول اینکه موجب می شود تا جمهوری اسلامی برای تکذیب این خبر به دست و پا بیفتد و او را به کشور برگرداند و مصاحبه ای هم از او در صدا و سیما پخش شود.

که در اینصورت ما به هدف خود رسیده ایم چون دیگر همه مردم ایران چهره وی را شناخته اند و راه فرار او از مجازات بسته می شود و نقشه او را برای گریز از چنگال عدالت, خنثی خواهد شد.

دوم اینکه اگر جمهوری اسلامی جرات نکرد تا خبر را رسانه ای کند و نتوانست که وی را برگرداند, آبرویش در جهان خواهد رفت و همدستی جمهوری اسلامی با قاتلین مردم بر همگان آشکار خواهد شد و رسوایی مضاعفی برای حکومت کثیف جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت.

سایتی که این خبر را تایید کرده, جرس می باشد

video

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

عكسي از امامزاده بيژن



با توجه به عدم وجود حرف «ژ» در عربي و اينكه «بيژن» نامي كاملا فارسي هست، والدين اين بزرگوار چگونه وي را صدا مي زدند؟!

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

فیلم؛ قاتل ندا از ترس مردم به سوراخ موش پناه برده

فیلم؛ قاتل ندا از ترس مردم به سوراخ موش پناه برده

سخنان مزدور بسیجی قاتل ندا که در برنامه صدا و سیمای رژیم می گوید پس از افشاشدن هویت اش، امنیت جانی ندارد و مجبور است بصورت مخفیانه زندگی کند.