۱۳۸۸ فروردین ۶, پنجشنبه

بخشی از پرونده زهرا بنی‌یعقوب از بین رفته!


بخشی از پرونده زهرا بنی‌یعقوب از بین رفته!
وب‌سایت کانون زنان ایرانی مدعی شد که بخشی از مدارک جرم پرونده زهرا بنی‌یعقوب از بین رفته است.
زهرا بنی‌یعقوب پزشکی است که در سال ۱۳۸۶ در بازداشتگاهی در همدان به علت نامعلومی جان خود را از دست داد.
این وب‌سایت به نقل از عبدالفتاح سلطانی، یکی از وکلای مدافع پرونده بنی‌یعقوب گزارش کرده است که «یکی از مدارک مهم، لباس‌های زهرا در هنگام مرگ است که احتمالا آثار جرم بر آن وجود داشته و شاید به همین دلیل متهمان حاضر به تحویل آن نشده‌اند.»
به گفته آقای سطانی، تلاش‌ وکلای پرونده برای بازپس‌گیری لباس‌های خانم بنی‌یعقوب تاکنون بی‌نتیجه بوده است. این لباس‌ها هنگای که وی در بازداشتگاه ستاد امر به معروف شهر همدان جان باخته، بر تنش بوده است.
این وکیل دادگستری همچنین گفت : «پارچه‌ای که ادعا می‌شود زهرا خود را با آن در اداره منکرات همدان حلق‌آویز کرده، ناپدید شده است.»
سلطانی می‌گوید: «این پارچه باید توسط متخصصان کارشناسی و مشخص می‌شد که آیا اصلا چنین پارچه‌ای تحمل وزن زهرا را برای دار زدن داشته است یا نه؟»
وی می‌افزاید: «علاوه براین تاکنون بازجویی دقیق از متهمان پرونده به عمل نیامده است تا نواقص پرونده روشن شود.»
پدر زهرا بنی‌یعقوب نیز احتمال می‌دهد که روی لباس فرزندش آثار مشهودی همچون «خون و یا پارگی» ناشی از ضرب و جرح وجود داشته است و به همین دلیل مقام‌های قضایی از پس دادن آنها خودداری می‌کنند.
پدر زهرا همچنین معتقد است که برگ‌هایی از پرونده فرزندش که مربوط به بازجویی از متمهان بوده، نیز از بین رفته است.
والدین بنی‌یعقوب همواره اعلام کرده‌اند که فرزند آنها برخلاف آن‌چه که مقام‌های مسئول می‌گویند اقدام به خودکشی نکرده است.
آنها بارها از قوه قضائیه خواسته‌اند کسانی را که احتمال می‌رود در مرگ دخترشان دست داشته‌اند به دادگاه فرابخواند و مجازات کند.
زهرا بنی‌یعقوب، پزشک ۲۷ ساله که در حال انجام داوطلبانه طرح خدمات پزشکی در یکی از روستاهای توابع استان همدان بود، روز جمعه بیستم مهرماه سال ۱۳۸۶ ساعت ۱۰ صبح در محوطه یکی از پارک‌های همدان به همراه نامزد خود توسط مأموران ستاد امر به معروف به دلیل نامشخص بودن وضعیت تأهل، بازداشت منتقل شد.
دو روز بعد مأموران بازداشتگاه اعلام کردند که خانم بنی‌یعقوب خود را در راهروی ‏طبقه دوم بازداشتگاه با استفاده از پارچه پلاکارد تبلیغاتی حلق‌آویز کرده و جان باخته است.
‏اما خانواده وی با اعتقاد به این‌که فرزندشان کشته شده است، از مسئولان ستاد امر به معروف همدان شکایت کرده‌اند.
با شکایت خانواده بنی‌یعقوب و با دستور آقای شاهرودی، پرونده این پزشک جوان در تهران در دست بررسی است.

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

مصاحبه ای با آقای عباس عبدی به مناسبت سی امين سالگرد انقلا ب,

مصاحبه ای با آقای عباس عبدی به مناسبت سی امين سالگرد انقلا ب,


پيشگفتار

روزنامه فرانکفورتر آلگماينه در تاريخ ۱۶ فوريه ۲۰۰۹ مصاحبه ای با آقای

عباس عبدی به مناسبت سی امين سالگرد انقلا ب, انجام داده که برخوردار از

اهميت است. آقای عبدی يکی از دانشجويان عضو انجمن اسلامی دانشگا ه, نه

تنها در يورش به سفارت آمريکا و اشغال آ ن در تاريخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ فعالانه

شرکت داشته, بلکه بعنوان يکی از سردمداران آن رويدا د, به شمار می آيد.

خبرنگار آقای راينر هرمن می گويد.

او امروز در صف

اصلاح طلبان قرار دار د. آين دانشجويان که در آن هنگام خود را خط امامی می

ناميدند, ۵۲ ديپلوما ت آمريکايی را ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند. خبرنگار

همچنين می نويسد, که آقای عباس عبدی در سال ۱۹۹۹ از جنبش دانشجويي

حمايت کرده و در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۲ بعنوان يک پژوهشگر اجتماعی, آماری را

انتشار داد که برپايه آ ن, ۷۵ درصد از مردم ايران خواهان گفتگو با آمريکا بودند.

او در چهارم نوامبر ۲۰۰۲ به اتهام دادن اطلاعات به دشمن يعنی آمريکا,

دستگير گرديد و به مدت سی ماه به زندان رفت.

حکومت ايران وارد مذاکرات مستقيم با آمريکا نخواهد شد (عبدی)

خلاصه ای از مصاحبه : خبرنگار با اشاره به گذشت سی سال از انقلا ب, از آقای

عبدی می پرسد: آيا امروز هم دست به اشغال سفارت و گروگانگيری می زديد و آنرا به

دانشجويان توصيه می کرديد؟ آقای عبدی در پاسخ می گويد به چه دليل شما فکر می

کنيد که در رفتار و کنش من در اين رابطه, بايد تغييری بوجود آمده باشد. اگر آمريکا

يکبار ديگر شاه را به آمريکا راه می دا د- اگر زنده بو د- بازهم دست به اين کار می زديم.

آقای عبدی سپس در پاسخ به اين پرسش که آيا با آمدن اوباما, تغييری در سياست

ايرا ن, روابط و مناسبات دو کشور روی می دهد, او پاسخ می دهد تا هنگاميکه ايران و

آمريکا نسبت به رويدادهای جهانی از جمله, در رابطه با عراق, اسرائيل, لبنان و برنامه

اتمی ايرا ن, رويکردهای گوناگون دارند و هيچکدام آمادگی برای يک دگرديسی از خود

نشان نمی دهند, نمی توان از نزديکی و يا گفتگو ميان دو کشور سخن به ميان آور د.

خبرنگار می گويد, اوباما آماده صحبت است و احمدی نژاد هم که به آن پاسخ مثبت د اده,

پس مشکل چيست؟ عبدی می گويد اين بمانند اينستکه بگوييم, بفرماييد صحبت کنيم,

اما خواهش می کنم دهانتان را ببنديد. من در رابطه با رئيس جمهورمان ياد گرفته ام که

به حرفهايش نبايد توجه داشت, بلکه به عملش. در ايران واژگا ن, آن معنايی را که شما

برايشان قابل هستيد, برنمی تابند. خبرنگار می پرسد, آيا هنگامی فرا می رسد که

وجود داشته باشد؟ « مرگ بر آمريکا » جمهوری اسلامی بدون شعار

آقای عبدی پاسخ می دهد, تا هنگاميکه تغييری در ساختار سياسی بوجود نيايد و

آژادی انتخابا ت, رقابت های سياسی و آزادی سياسی تامين نگرد د, درب بر همين پاشنه

خواهد چرخيد. مشکل اصلی من آمريکا نيست, مشکل اصلی من شرايط داخلی کشور

است که هر هنگام می تواند دگرگون شو د. خبرنگار می پرسد آيا با يک رئيس جمهور

جديد؟ عبدی می گوي د, اين کافی نيست, بايد يک دگرگونی در ساختار سياسی ايران

انجام بگير د. راينر هرمان در پايان می پرسد: آيا ساختار سياسی کنونی ايران نياز به

يعنی آمريکا دارد؟ پاسخ عبد ی: بله, دولت ايران نياز به يک چنين « نماد دشمن »

دارد. « نمادی »

در تاريخ ۱۷ فوريه ۲۰۰۹ اين جانب نامه زير را در رابطه با مصاحبه فرازين برای

فرستاد م, که در روز شنبه ۷ مارچ ۲۰۰۹ در آن روزنامه FAZ بخش نظرات خوانندگا ن

انتشار يافت.

چرا هنوز هم يک چنين کينه ای برضد غرب؟

آقای عبای عبدی که خبرنگار آقای راينر هرما ن, اورا يک اصلاح طلب سياسی به

شمار می آور د, يکی از دلايل اين کينه را پذيرش شاه ايران در آمريکا پس از انقلاب

ميداند, که برای خود و خانو اده اش به دنبال اسکان و سرپناهی بود. آقای عبدی اين

اقدام آمريکا ر ا, از جمله مهمترين عامل اشغال سفارت آمريکا و گروگانگيری ۵۲

ديپلمات آمريکايی به مدت ۴۴۴ روز می داند. اين کنش ننگ آور که درآن هنگام از سوی

بنيانگذار جمهوری اسلامی آيت الله خمينی, به گونه انقلاب دوم مورد تحسين قرار

گرفت, بلايا, نابسامانی ها و خسارات مالی و اقتصادی گسترده ای را برای کشور ما, به

بار آور د. تنها ۳۰ ميليارد دلار ذخيره های ارزی مردم ايران در بانکهای آمريکا مسدود

گرديد, و آغاز جنگ ايران و عراق که به مدت هشت سال به درازا کشيد و ارتش عراق و

رژيم صدام از پشتيبانی ايالات متحده آمريکا و متفقين اش در اروپا برخوردار گرديدن د,

يکی از شوم آورترين فرايندهای آن گروگانگيری بيخردانه ای بو د, که زمينه ساز

مشکلات و ستيژ و کينه توزيهای بی پايانی گرديد که هنوز هم ادامه دارند. اما امروز پس

از گذشت سی سال ا ز آن رويداد ماجراجويانه, هنگاميکه خبرنگار آقای راينر هرمان از

آقای عباس عبدی به اصطلاح اصلاح طلب می پرسد, که آيا اکنون هم يک چنين کنشی

را انجام می داديد و آنرا به دانشجويان توصيه مي کرديد, او صريح و متعجب از اين

پرسش, پاسخ می دهد که به چه دليل باور بر اين داريد که در رويکرد و رفتار من نسبت

به اين رخداد تغييری به وجود آمده باشد. بله, اگر آمريکا همين امروز هم به شاه در

آمريکا پناه می دا د, بازهم دست به اشغال سفارت آمريکا و گروگانگيری می زديم. اين

نگر ش, اين حقيقت تلخ را آشکار می سازد که, کسانيکه امروز در جامعه ايران بعنوان

« اصلاح طلب »

شهرت يافته اند و شوربختانه غرب همه آنها را به نادرستی اين چنين می «

»

پندارد و آنان را به نام اميد آفرينان می شناسد, هنوز هم نتوانسته اند بر کينه تاريخی

خو د, خردمندانه چيره گردند. اکنون سی سال پس از آن انقلا ب, که يک حکومت

توتاليتر مذهبی بر ملت ايران تحميل گرديد, خوشبختانه اکثريت مردم ايران ديگر نه

تنها به تبليغات شعار ی, پرکينه و انتقام جويانه ملايان نسبت به ايالات متحدده آمريکا و

ديگر کشورهای جهان اعتنا ندارند, بلکه آنرا رد می کنند.

دکتر حسن کيان زاد